دیگه دلم نمیخواد پسرمو بغل کنم

کاملااا میفهمم چی میگی من تو شرایطی مشابه شما ولی 100درجه بدتر قرار داشتم تا اینکه شیومو عوض کردم مثلا اسباب بازیش خراب میشد براش درست میکردم نمیگفتم بیا درستش کردم دیگه خراب نکنی میگفتم ببین چه مامان قوی داری همه چی رو میتونه درست کنه کانال برنامه کودک خراب میشد همینکارو میکردم براش موشک کاغذی و کاردستی که پسرونه باشه درست میکردم خوشش که میومد دوباره یه جوری خودمو قهرمان جلوه میدادم خودم تنها پارک.میبردمش چیزی براش میخریدم میگفتم مثلا هرکی دیگه جای من بود اینو برای بچش نمیخرید فقط من چون دوست دارم خریدم خلاصه ازین جور کارا کردم تا درست شد 

شوهر منم چون خیالش راحت بود که بچه کاملا طرف خودش و پدرمادرشه هیچ وقتی برای بچه نمیذاشت همش خودش بود و خودش حالا که فهمیده بچه کشیده شده طرف من خیلی وقت گذاشتن با پسرم براش مهم شده