یکیشونومیشناسم سوهرداره بامرده غریبه گرفتنش. سوهرش بخاطربچش چیزی نمیگه زنه ام همش مبگه بهم تهمت میزنبگی الان عفونت شدیدرحم گرفته بعدفک کن ب شوهرش گفته ازبس تو بازنهای فاحشه رفتی من اینجورشدم درحالیکه شوهرش خیلی پاکه. فکرشو بکن چقدپرو
این دونفر خیلی ها رو از نون خوردن انداختن خیلی ها رو با تهمت زدن بی ابرو کردن
وقتی یاد عشوه های اون زن واسه یه مرد متاهل زن و بچه دار میفتم که چه جوری واسش میوه پوست میکرد و تو بشقاب میچید جلوش با خودم میگفتم زن این اقا تو خونه هر چه قدر که تلاش کنه دیگه به چشم شوهرش نمیاد
منم یاد یه سری مسائل انداختی
منم نمیدونم باید از این پیشامدها که نطمئنم به قول شما دست انتقام خداست خوشحال باشم یا ناراحت
چون بد سرنوشتی برا بعضی رقم زد، فقط اونا میدونستن که ما اون روزا غیر خدا هیچ‌کی رو نداریم، ولی ازش نترسیدن، فک کردن به زوره به قلدریه به ستمه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
