2777
2789
عنوان

من چیکار کنم با خواهرم؟

1789 بازدید | 34 پست

خانومای عزیز با سیاست لطفا راهنماییم بفرمایین چیکار کنم واقعا ناراحتم. 

دوستای گلم من یه خواهر دارم از خودم سه سال بزرگتره من زودتر از خواهرم ازدواج کردم. الان هم خدا بهم دختره نازم رو داده. خدا رو شکر خیلی از زندگیم راضی هستم. از همسرم. از خانواده ی همسرم. ولی خواهرن بعضی وقت ها یه کار هایی میکنه که من میمونم چه کنم. نمیدونم چرا اینکارو میکنه. من همسرم و خانواده اش بسیار انسان های شریفی هستن بسیار با فهمن. پدر و مادر خودم هم اینو میدونن و دوسشون دارن اونارو. ولی خواهرم زیر زیرکی یه کارایی میکنه که من فکر میکنم پدر و مادرم یه جوری شدن نسبت به همسرم. همه اش داره یه کاری میکنه که ما ازشون دور شیم. خیلی رو پدر و مادرم تاثیر گذاشته. من نمیدونم چیکار کنم. از طرفی میگم ول کن باباجان تو که خودت میدونی اونا چه ادمای خوبین دیگه چرا واست مهمه ولی بعد که مامان بابام میان میگم اخه چرا خواهرم اینکارا رو میکنه. مثلا خودش از وقتی ازدواج کرده یه شب هم نیومده خونه پدر و مادرم بخوابه شب و بمونه با شوهرش ولی من خیلی حواسم هست که تنها نذارم مادر و پدرم رو ولی باز مادر و پدرم از من توقع بیشتر دارن تا اون. خانواده ی شوهرم خیلی موبادی اداب هستن ولی خواهرم باز یه جوری نشون میده که همه کیز بر عکس میشه. من چیکار کنم؟ 

از خوبی چه بدی دیدی، که بدی را به خود پسندیدی

دقیقا مثل خواهر منه .خواهرم نفوذ بیشتری رو مامانم اینا داره و شوهر خودشو ک پر از ویژگی های منفیه رو کرده آدم خوبه شوهر من که پر از خوبیه رو کرده آدم بده .بیخیال شو کاری از دستمون برنمیاد اونا قدرتشون بیشتره

  

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

مادر و پدرم مدرسه داشتن میزدن. من و همسرم هم خواستیم شریک شیم اونا هم گفتن باشه. خواهرم اونجا میخواست کار کنه. گفت من اینجا میخوام کار کنم و زحمت بکشم نمیخوام تو اینجا شریک شی با مامان بابا و من به همسرم گفتم گفت باشه اصلا هیچی نگو شریک نمیشیم خواهرت حق داره. کلا همه چیز رو اینجوری میکنه. خودش خیلی بیشتر از اینکه حواسش به پدر و مادرم باشه حواسش به همسرش هست ولی یه جوری نشون میده انگار اول پدر و مادرم واسش مهم هستن و منی که بر عکس خودش هستم رو یه جور دیگه نشون میده. کلا خیلی رو مادر و پدرم تاثیر میذاره. مادر و پدرم هم همه اش در حال مقایسه هستن. مادرم هر وقت پیش منه کلی از اونیکی دومادمون حرف میزنه و جوری میگه که مثلا شوهر تو اینجوری نیست در صورتی انگار یادشونمیره خیلی کارای همسرم رو. مامان بابام کلا خیلی تغییر کردن. من پدرم نماز خونه خواهرم و همسرش اهل مشروب اینا هستن ولی من و همسرم نه مثل بابامیم و نه مثل خواهرم اینا ولی پدرم الان میدونه اونا مشروب میخورن و دومادمون جلو بابام میخوره مشروب و بابام هم بگو و بخند و انگار نه انگار. من به بد یا خوب بودنه مشروب کاری ندارما ولی موندم چه طور این همه رو بابام اثر میذاره که هیچی نمیگه بابام و تازه شایدم بدش نیاد. 

از خوبی چه بدی دیدی، که بدی را به خود پسندیدی
ی پا خواهرشوهره چرا برات !!! خودت مستقیم رک و پوست کنده باهاش حرف بزن 

چی بگم بهش اخه؟ اخه تو رومم اینقدر مهربونه و دلسوزه که روم نمیشه چیزی بگم

از خوبی چه بدی دیدی، که بدی را به خود پسندیدی
دقیقا مثل خواهر منه .خواهرم نفوذ بیشتری رو مامانم اینا داره و شوهر خودشو ک پر از ویژگی های منفیه رو ...

افرین لپ مطلب رو گفتی. خوب چیکار کنم.! ناراحت میشم. مامان بابام همسرم رو باز خیلی دوست دارن و احترام قایل هستن ها ولی خواهرم همه چیز رو بر عکس نشون میده

از خوبی چه بدی دیدی، که بدی را به خود پسندیدی
کاری به بقیه حرفا و رفتارای خواهرت ندارم ولی یه مورد کار خواهرت درسته شما چرا وقتی خودت زندگی داری ...

عزیزم من کامل نگفتم صحبتم رو که خسته نشین. ما اصالتا برای یه شهرستان هستیم خانوادم خانواده همسرم و خانواده ی همسر خواهرم همه برای یه منطقه هستیم که اونجا ویلا داریم و نزدیک هم هست ویلا هامون. مثلا یه روز نشده با همسرش بره اونجا شب بخوابه همه اش خونه مادر شوهرش اینا میرن ولی من پیش مادر شوهرم اینا که میرم پیش پدر و مادرم هم شب میریم میمونیم. ولی باز مادرم به من میگه تو چرا کم میای اینجا به خواهرم نمیگه

از خوبی چه بدی دیدی، که بدی را به خود پسندیدی
دیگه کم رویی رو بذار کنار ...  ببین مشکلش با تو چیه

قبلا گفتم چندبار. تازه اون اوایل که ازدواج کردم کلی داستان درست کرد. اون موقع گفتم. گفتم میفهمم ولی الان ریز تر داره کاراشو میکنه منم که نمیتونم یه سر بهش بگم تو چرا اینجوری میکنی.اصلا خواهرم اینجوری باشه پدر و مادرم نباید ببینن خوبی و بدی رو؟ 

از خوبی چه بدی دیدی، که بدی را به خود پسندیدی
اهان ببخشید زود قضاوت کردم اخه کامل نگفتید شاید به شما بیشتر وابسته ن 

نه خواهش میکنم. والا نمیدونم. ولی خیلی ناراحتم. مردم همه از دست خانواده ی شوهر مینالن و من بر عکس هستم از خانواده خودم ناراحتم. 

از خوبی چه بدی دیدی، که بدی را به خود پسندیدی
اهان ببخشید زود قضاوت کردم اخه کامل نگفتید شاید به شما بیشتر وابسته ن 

اخه مادرم نمیگه یه جوری میگه که انگار شوهرت نمیذاره بیاین و یا دوست نداره بیاد اینجا. کلا نمیبینه

از خوبی چه بدی دیدی، که بدی را به خود پسندیدی
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792