❤دختر فروردین عاشق پاییز...جنوبی وخونگرم❤الان دقیقا اونجاییم که فریدون مشیری میگه: رک بگویم از همه رنجیده ام😔 ازغریب و آشنا ترسیده ام ❌بی خیال سردی آغوشها🫂 من به آغوش خودم چسبیده ام🤰
الان واسه جشن یکی از برادرشوهرام یه لباس خریدم که پایینش کاربنیه گفتم موهامو هم از پایین کاربنی میکنم رنگ فانتزی ورنگ سال جدیدهم هست میترسم بره عین همون کارو بکنه از ترسم هیچی نگفتم😐😐😐
❤دختر فروردین عاشق پاییز...جنوبی وخونگرم❤الان دقیقا اونجاییم که فریدون مشیری میگه: رک بگویم از همه رنجیده ام😔 ازغریب و آشنا ترسیده ام ❌بی خیال سردی آغوشها🫂 من به آغوش خودم چسبیده ام🤰
-اگه من نباشم صبح کی بیدارت میکنه؟ +شاش😅😅😐😐 من یه دخترم از جنس خرداد، مغرور و شیطون ..از اونایی که تیپ دخترونه و خاص میزنن عطر تلخ و مردونه دوس دارن.. ۹۹/۹/۱۰میبینمتون(فان)😅🤪🤭
اگه طرف مقابلم عینه آدم اعتراف کنه نه خوشحالم میشم ولی اگه عینه مادرشوهرم که ازم تقلید میکنه بعدم میگه من از قبل میخواستم فلان کارو انجام بدم یا اع ماله تو یادم نبود سگه سگ 🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬 میشم
الان واسه جشن یکی از برادرشوهرام یه لباس خریدم که پایینش کاربنیه گفتم موهامو هم از پایین کاربنی میکن ...
خب نگو عزیزم مگه حسنک راستگویی.رنگشو ک اصلا نگو .من متنفرم کسی بره بخره کلا از چشمم میوفته لباس
💏چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم