یکساله دخترم دلدرد داشت اونم فقط توی ناف . تا اینجوری میشد دراز میکشید از درد و همش میگفت آخ دلم و به خودش میپیچید . بارها و بارها دکتر بردیم.سونو. آزمایش .سونو . . هیچی به هیچی . هر کدوم چند ماه دارو میدادن ولی هیچ تاثیری نداشت شاید فقط چند روز درد رو کمتر میکرد. درد نافش بیشتر صبح ناشتا بود و یا زمانی که چند تا لقه غذا میخورد . بچم خیلی اذیت میشد . هم این درد طولانی بود و هم اینکه باعث میشد تو مدرسه خیلی بیشتر اذیت بشه و بچه ها بگن الکی میگی دلت درد میکنه. چون خانم معلمشون اجازه میداد یکی دو دقیقه روی نیمکت دراز بکشه تا کمی آروم بشه. دیگه این ماه که مجدد بردمش یه دکتر دیگه نظرش مثل دکتر قبلی آندوسکوپی و اگر جواب نداد کلونوسکوپی بود . خیلی نگران بودم و به خاطر مریضی که سال قبل کشیده بود دلم نمیخواست دوباره بیهوشش کنن. ولی چاره ای نبود و وقت کرفتیم برای آندوسکوپی معده . اما هر شب کلی با شوهرم صحبت میکردیم و همچنان دو دل بودیم برای انجامش آخه دخترم خیلی ضعیف و لاغره . میترسیدیم بازم اذیت بشه. پارسال بخاطر بیماری که داشت یکماه بستری بود و سه بار اتاق عمل رفت و کلی سختی و زجر و استرس. واسه همین میترسیدیم. از هر کی میپرسیدیم چیزی نمیدونستن . به پیشنهاد چندین نفر و اصرار چندین نفر که میگفتن این بچه نافش افتاده یا جا بجا شده ببریدش براش جا بندازن . شروع کردیم به تحقیق و پرسو جو همه میدونستن ولی کسی رو نمیشناختن . تا اینکه یادم به یکی از دوستان ترک زبانی که داشتم افتاد و ازش در این مورد پرسیدم . گفت آره زیاد شنیدم و دوستان و فامیل میرن پیش فلانی . بیا ببرمت . خلاصه دو روز قبل از آندوسکوپی صبح ناشتا و زود زدیم از خونه بیرون یکساعتی توی راه بودیم تا ادرس رو پیدا کردیم و اون خانم دخترم رو دید و معاینه کرد . گفت نه نافش سر جاشه و نیافتاده
اینقدر دلم ازش گرفته که اگر برگرده به وقتی که عاشقش شدم بازم سخته فراموش کردن ظُلمهایی که در حقم کرد. تو رو با خدات تنها میزارم. و میدونم یه روزی چرخ روزگار میچرخه به اون سمتی که من میرم
اینقدر دلم ازش گرفته که اگر برگرده به وقتی که عاشقش شدم بازم سخته فراموش کردن ظُلمهایی که در حقم کرد. تو رو با خدات تنها میزارم. و میدونم یه روزی چرخ روزگار میچرخه به اون سمتی که من میرم
گفت ناف بچه آب دورش جمع شده و وقتی شروع کرد به ماساژ دادن قشنگ صدای آب و ترکیدن حباب . مثل حبابهای ریز پلاسنیک ضربه گیر میومد یکم ماساژ داد و روش کار کرد گفت خوبه خوب شد و اگر نشد دوباره فردا بیارش ولی احتمالا خوب شده
اینقدر دلم ازش گرفته که اگر برگرده به وقتی که عاشقش شدم بازم سخته فراموش کردن ظُلمهایی که در حقم کرد. تو رو با خدات تنها میزارم. و میدونم یه روزی چرخ روزگار میچرخه به اون سمتی که من میرم
در کمال ناباوری بعد از یکسال درمان و درد کشیدن بچه ام الان ۵ روزه که نگفته دلم درده و راحته راحت شد . الهی خیر ببینه هم در دنیا و هم در آخرت.
اینقدر دلم ازش گرفته که اگر برگرده به وقتی که عاشقش شدم بازم سخته فراموش کردن ظُلمهایی که در حقم کرد. تو رو با خدات تنها میزارم. و میدونم یه روزی چرخ روزگار میچرخه به اون سمتی که من میرم
اینقدر دلم ازش گرفته که اگر برگرده به وقتی که عاشقش شدم بازم سخته فراموش کردن ظُلمهایی که در حقم کرد. تو رو با خدات تنها میزارم. و میدونم یه روزی چرخ روزگار میچرخه به اون سمتی که من میرم
حتما شبا سر پا آب میخوره یا ناشتا آب سرد میخوره که آب دور نافش جمع شده
بله هم زیاد آب میخوره هم سر پا هم آب سرد هم بدو بدو بعد از آب و اینکه من نمیدونستم آب صبح ناشتا اینجوری میکنه میگفتم مامان زیاد آب نخور خوب نیست دلت درد میگیره ولی ولع و تشنگی زیادی داشت
اینقدر دلم ازش گرفته که اگر برگرده به وقتی که عاشقش شدم بازم سخته فراموش کردن ظُلمهایی که در حقم کرد. تو رو با خدات تنها میزارم. و میدونم یه روزی چرخ روزگار میچرخه به اون سمتی که من میرم
وقتی نافت میفنه،انگار اندازه یه کف دست دورنافت رو با طناب سفت بستن عین سنگ میشه اون ناحیه،براثرافتاد ...
بله برام توصیح داد من هرگز نه شنیده بودم نه میدونستم
اینقدر دلم ازش گرفته که اگر برگرده به وقتی که عاشقش شدم بازم سخته فراموش کردن ظُلمهایی که در حقم کرد. تو رو با خدات تنها میزارم. و میدونم یه روزی چرخ روزگار میچرخه به اون سمتی که من میرم