وااای گریه م گرفت دقیقا کاریکه منه احمق کردم حالا مثه سگ پشیمونم من هنوزم میخوامش دلم داره میترکه که موهاش جوگندمی سفیدشده...اخه بابای دوتا بچه س...گاهی اتفاقی میبینمش فقط قایم میشمو ازدورنگاش میکنم..میگم منونبینه بهتره
بی نهایت ممنون از داستانه قشنگت...ازاینکه منوبردی به قشنکترین دورانه زندگیم ازاینکه بهم ثابت کردی تنهامن دچار ه همچین مسعله ای نشدم...با گریه دارم میگم ممنونم دوستم/برام دعاکن
خیلی داستان زندگیت قشنگ بود .من شش سال تجربس کردم .البته بچه بودم ک الان بیست سالمه و مجردم ازدواج نکردم😊
خیلی کار خوبی کردی هرکی ی سرنوشت داره .
انشالله خوشبخت بشی و همچین معین
دلم خاس رمان بنویسم اما میگم واقعا ارزش نداره ک بخام خودمو اڌیت کنم
چ باحال بوده منم دلم میخاد عاشق بشم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
