سلام دوماه پیش سریه جریانی بامادرشوهرم وشوهرم دعوام شدویه هفته خونه مامانم رفتم باپسر۵ماهم بعدش باشوهرم خودمون حلش کردیم همونجاخانوادش خیلی دخالت میکردن که چرارفتی آوردیش و...تواین دوماه شوهرم وبچه میرن خونشون اخه تویه ساختمون زندگی میکنیم ولی من نمیرم دوست دارم دیگه تموم شه این کشمکش هاچون میبینم توروحیه شوهرم تاثیرگذاشته ازطرفیم دوست ندارم پسرموتنهاببره خونشون اخه نمیدونم اونجاچکارمیکنن چجوری رفتارمیکنن به شوهرم میگم توواسطه شوآشتی بده میگه منوقاطی دعواتون نکنین به نظرتون چطورآشتی کنم که غرورم له نشه من فقط به خاطرشوهرموبچم میخوام تموم کنم وگرنه خیلی منواذیت کردن مخصوصاخواهرش
ی گل بخر برو ی عصر بشین،بگو اومدم سر بزنم
عیدی برو
درهر صورت اگه خودت بری غرورت له شده و زبونشون دراز
بنظرم شام دعوتشون کن ... ولی معمولی باش
مادرشوهرن رو دعوت کن خونتون، بعدس با هم در آرامش حرف بزنین، خودتون دو تا
آشتی نکن
خب اگه اذیتت میکنن برو ولی کم ..خیلی باهاشون قاطی نشو ..با شوهرت هماهنگ کن که با هم برید و با هم برگردین ک همه چی کنترل شده باشه
کم کم
مثلا تو مهمونی و.. پیششون بشین حرف بزن
عید برو روز مادر برو و.. صحبت کن و...
کم کم نامحسوس اشتی میشید😅
صبر کن عید برو وانمود کن بدرخواست شوهرت رفتی
نمیدونم قربونت تو شرایطتت قرار نگرفتم ...ولی مام طبقه بالایم هروقت شوهرم میخاد دخترمو ببره پایین میگم جیش کرده یا خودم میارمش یا شیرش ندادم‌اونم میگ باشع
یه کم آش بپز برو بگو آش پختم گفتم برا شمام بیارم یکم بشین بعد برو خونت زن داداش من همیشه این کارو میکنه
بزار عید وای دیدنی و اینا برو
فرداشب عموی شوهرم ازشهرستان میادبه نظرتون به بهانه اونابرم تابلویه؟
منم مشکل تو رو دارم و بیشتر ولی چی کنم پدر ومادر شوهرمن مجبورم کوتاه بیام خانواده شوهرم سگ هارن
الان بااینکه حالمو بد کردن و فوشم دادن بازم شوهرم رف مادرشو بوسید منم ساکتم چی کنم باهاش میحرفم مجبورم آشتی کنم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
8 ثانیه پیش
8 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
