دلم واقعا گرفته چند یک سال نیم عقد کردم قبلاً با ی نفر دوست بودم ک خیلی باهام خوب بودیم انقد نزدیک خوب بودیم ک همه از ما میگفتن منم از روی لجبازی رفتم ازدواج کردم الان بعد یک سال چند روز پیش دیدمش بهم گفت ی زنگ بزن بهم خیلی خراب شده بود از وقتی ی چندتا پیام بهش دادم کلا روانم بهم ریخته دیونه شدم اشکم همش درمیاد نمیدونم چمن هیچ چی خوشحالم نمیکنه هیجا طاقتم. نمیاد دلم میخواد با ی نفر درد دل کنم
دوسش داری؟بیشتراز همسرت؟
چرا باهاش نموندی
دیگه بهش پیام ندی ها.تو متاهلی
پیامش دادی چیگفت؟
چرا لج کردی؟ مگه چیکار کرد؟گناه همسرت چیه الان
چرا با خودت این کارو کردی
چرا از روی لج بازی ازدواج کنی؟
به مدت به خودت زمان بده
مشاوره قبل از ازدواج لازم داری
نمیدونم چی بگم بنظرم اشتباه کردی پیام دادی فیلت یادهندستون افتاده واینکه تاباکسی زیریه سقف نری نمیفهی چه آدمیه وب همسرت بچسب اون اگه ادم خوبی بودنمیگفت بهم بزنگ اونم ب زن شوهردار
عزیزم به اون پیمان ازدواجت پایبندباش توالان متاهلی واینکارت یعنی خیانت. خب اگ دوسش داشتی چراازدواج کردی؟ وحالاک ازدواج کردی چراباهاش درارتباطی؟ رابطتتوقطع کن. شایدگذرزمان همه چیزوازیادت برد
گناه داره همسرت
دوسش داشته باش و به اون پسر دیگه فکر نکن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
2 ثانیه پیش
5 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
