مادربزرگ من اخلاقش خیلی خاصه یا بهتر بگم وحشتناک😕
با خالهام زندگی میکنه خالهام تیرویید بدخیم داشت که عمل کرد و یددرمانی شد دکتر بهش گفته اصلا نباید ناراحت یا عصبی بشه خدایی نکرده مریضیش عود میکنه ولی اینقد خالم اذیت میکنه که نگو بخدا ی روز نیست که گریه نکنه اصلا به فکر دخترش نیست😔
اصلا نمیزاره از خونه بره بیرون یا اگه مهمان بیاد میگه اینا چرا اومدن و ...که خیلی وقتا مهمانها هم متوجه شدن فلنگو بستن
اصلا تو دنیا هیچکی دوست نداره بجز خودش 😐
از آدم و عالم غیب میکنه تو کار همه هم دخالت میکنه
آدم مونده چیکار کنه بخدا زندگیو کلا برا خانواده مادریم جهنم کرده