دخترم وقتی از دانشگاه قبول شد میتونست دانشگاه شریف وامیرکبیر قبول بشه، ولی چون همسرم هیچ وقت کنار وپشتم نبوده وهیچ وقت حمایتم نکرده نزاشتم دخترم این دانشگاه هارو بزنه. وتنهایی ودلتنگی رو بهانه کردم وبه اصرار ازش خواستم دانشگاه شهر خودمون رو بزنه ولی وقتی رفت دانشگاه افسردگی گرفت وحالش اصلا خوب نبود،تا اینکه رفت سراغ کارنامه محرمانه والان همه کارها جور شده که بیاد دانشگاه امیرکبیر،از اون طرف همسرم کاملا مخالف، که من اصلا تو این مورد هیچ حمایتی نمیکنم، نه مالی ونه معنوی،وهر اتفاقی بیفته خودت مقصری،ازطرفی هم دخترم کارش شده گریه،بین دوراهی گیر کردم که خدایا چکار کنم؟توروخدا راهنماییم کنید اگه جای من بودید چکار میکردید؟
با زرنگی همسر رو قانع کنید
چه حمایتی باید کنه؟
اینده بچتو خراب نکن.بذار بره امیرکبیر
بفرستش بره بذار ب ارزواش برسه مگه قراره چثدر هزینه داشته باشه
عزیزم به خاطر خودتون آینده بچه ها رو خراب نکنید
بزار دخترت بره..
اگه روزانه قبول بشه که هزینه زیادی نداره.. اونم خودت یا برو سر کار یا از خرج خونه بهش برسون.
هر چند که نوع دانشگاه توی موقعیت کاری خیلی سهیم نیست. ولی اگه الان جلوش رو بگیری تا اخر عمر میگه اگه فلان جا رفته بودم الان وضعم این نبود.. روحیه خرابشم که جای خود داره
عزیز پشت دخترت باش،بذا روح زندگی تو وجودش شاداب باشه امید بده،آینده ش روشنه ب امید خدا
شوهرتونم کم کم اروم میشه
گاهی ما تو زندگی اشتباه میکنیم،مگه جز موفقیت فرزند خواسته ی دیگه ای هم دارین؟
دارید با این کاراتون گند میزنید به آینده دخترتون
شوهرم اهل اروم شدن نیست،تا حالا هم هزینه دخترم باخودم بوده،توخونه کار میکنم، درسته درآمدش زیاد نیست،ولی خداروشکر شکر لنگ نموندم،ولی میترسم اگه خدای نکرده اتفاقی پیش بیاد جواب این همسر ظالم رو چی بدم؟
خانم من تازه درسمو تموم کردم و تک فرزندبودم ب همین بهونها دلتنگی نزاشت شهردیگ برم.خب اونم ازلحاظ مالی نگران بود ولی دانشگام دولتی بود.و دانشگاه دولتی اصن هزینه ندار و فقط شما باید خرج خوابگاه و خوراک رفت امدش بدین بازم خودتون ازوضعتون باخبرین...اگ ب بابای منم بود از خونه اصن نباید میومدم بیرون...درضمن دانشگاه های معتبر خیلی کارشون بهتره سطحشون بالاتره مدرکش معتبرتره.ممکن دانشگاه ی شهر کوچیک کمکی نتون ب دخترتون کنه ولی دانشگاه بزرگتر میش پیشرفت کرد.دانشگاه امیرکبیر گفتین اگ اشتب نکنم دیگ ن؟دانشگاهی ک اسمش بیشترجاها گرفته میش محرومش نکنین چون هیچوقت فراموش نمیکن این موضوعو.من خودم دانشجو بودم میفهمم
مثلا میخاد چ اتفاقی پیش بیاد از دخترتون نگران هستین برا بحث ابرو واینا؟بخدا بابای منم دست کمی از شوهرشما نداشت.بعدم دخترتون خودش باید با پدرش صحبت کنه اعتمادش جلب کنه بگه باعث افتخارت میشم.اگ درست تربیتش کردین و خودشم عاقله لازم نیس نگران باشین.باخودش صحبت کنین متوجهش کنین ک از اول شمابراش زحمت کشیدین نمک نخوره نمکدون نشکنه.مادر من برام صحبت میکرد همیش و هیچوقت قدرنشناس نشدم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
27 ثانیه پیش
28 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
