سلام دوستان من متاهلم ...برادرم افسردگي شديد داره ب حدي ك دكترايه مختلف گفتن بايد بره بستري شه و شوك بهش بدن بعد خونه ي مامانم اينا شهرستانه برادرم اومده خونه من الان چند هفته اس ولي همش اينجا نيس در هفته دو سه روزش اينجاس شبا خواب نميره با اينكه شبي شونزده تا قرصايه مختلف ميخوره تا بخوابه شوهر منم زمستون ك شده دلش نميخواد تو اتاقمون بخوابيم دوست داره تو هال بخوابه نصف شبا هم برادرم بلند ميشه مياد تو هال تو آشپزخونه برقو روشن ميكنه شروع ميكنه ب غذا خوردن يا تخم مرغ درست كردن همسرمم صبحايه زود بايد بره از سروصدا بيدار ميشه خوابش نميبره منم بيدار ميكنه بهم سركوفت ميزنه هي ميگه الله اكبر لا اله الا الله و عجب بدبختي گير افتاديمو ....ديشب ديگه برادرم واقعا اعصابشو بهم ريخت شب سر شام كامل غذاشو خورد بعد قرصاشو خوردو دو تا نون ساندويچي پنير و گردو درست كرد برد همراش ساعت دو و نيم پاشد اومد دوباره يه بشقاب كامل و پر عدس پلو خورد سه و نيم اومد دوباره برقارو روشن كرد از تو كمد يه بسته رنگارنگ تو كمد داشتم آورده نشسته سرش پونزده عدد كامل خورد بخدا آقام ديروز تازه خريده بود واسع پسرم ك ميره مهد بزارم آقامم حسابي عصباني شده بود منم واقعا حرص ميخوردم نميدونم چيكار كنم يك ساعت بعدش بازم اومد گرسنه بود نون گرم كردم براش كره و مربا هم آوردم نشست كلي هم از اونا خورد ...الان موندم با اين وضعيت برادرم چيكار كنم؟؟؟همسرمم چقد تحمل كنه اونم دلش ميخواد آسايش داشته باشه اونم بالاخره غرغر ميكنه
تروخدا راهنمايي كنيد چيكار كنم..😢
