من با شوهرم مشکل دارم. با خانوادش قهرم. میخواست بره شهرستان خونه ی مادرش. بچمم میخواست ببره. من میخواستم برم خونه ی مامانم چندروزی قهر کنم ک بچمو نبره چون بچم دوسال و هشت‌ماهشه. کوچیکه اعتبارم نیس توی جاده و همچنین اونجا. اما مادرم گفت نه نیا بچت بیش از حد اذیت میکنه. من رفتم خونه ی خالم😕
الانم مامانم میدونه میگه خالت نگی ک من میدونم تو اونجایی
خیر سرم تک دخترم هستم
عجب
اشکال نداره الان همه نه نه باباها بی اعصابن ولی کلا کارشونم درست نبوده
بگو مامان درسته تو مادرمی ولی اصلا نگرانم نباشی ها
خب یکروز بشه دوروز خاله ات نمیگه مامانت چرا نمیزنگه و فلان😐
ای وای از غریبی
خدا ب دلت آرامش بده
خوب اسمش روشه بچه درسته وقتی شیطونی کنن باید مادر بچشو جمع کنه اما خدایی این دیگه نهایته ظلمه ک مادربزرگ این حرفو بزنه
کپی خانوادهم.
بنظرم سعی کن تا میتونی قهر نری
مادر منم همینه یه جوری رفتار میکنه میگه فقط خودتت .انگار نوه مغز بادومه مال بلاد کفره .
حالا بچه منم یه دونس نوه ی دیگه ای ندارن .
من بودم دیگ خونه مامانم بچم نمیبردم .خودم میرفتم رو احترام ولی بچمو دیگ هیچوقت نمیبردم اگ گله هم کرد میگفتم بیش ار حد فضوله نیارمش بهتره😐
شوهرت برای چی میخواد بچه را ببره
اصلا بچه دو سه ساله باید پیش مامانش باشه
نمیخام از مادرت طرفداری کنم ولی مشکلاتت رو خودت حل کن اونا دیگه سنی ازشون گذشته روا نیس تا ابد درگیر مشکلات بچه هاشون باشن
فکر میکنی برعکسشم بده .من بچم یه دونه نوه اس انقد تحویلش گرفتن لوس شده دیگه خودم نمیبرمش یعنی کم میبرمش
