نميدونم چشه يه مدته خيلي بداخلاق شده سر هر موضوعه مسخره اي داد ميزنه ميگفت سند خونه مامانتو بده باهاش وام بگيرم مخالفت كردم از اون موقع با يه من عسلم نميشه خوردش  من اصلن بحث نميكنم باهاش ميگم اعصابش خورده صدام در نمياد تا اروم بشه ولي هم هفته ي پيش هم امشب گفت برو خونه مامانت منم حوصله بحث ندارم جمع كردم اومدم ولي اخه واقعا تا كي دندون رو جيگر بذارم؟