سلام..۳۵سالمه .خواهر ندارم هیچ دوستی هم ندارم.۳تا پسر کوچولو دارم..پس دختر نخواهم داشت.مادر شوهر و خواهر شوهر ندارم..
زن داداش ۴تا دارم ولی خوب زیاد باهام جور نیستن.خیلی حالت تعارفی و رودر بایسی داریم و گرم نیستن باهام
یکیشون ۸تا خواهر داری
اون یکی۵تا
یکی دیگه ۴تا
یکی دیکه هم ۷تا
پس عمرا با من گرم بگیرن..
چند بار گفتم بریم بازار نمیان و بهانه میگیرن..یه بار خودم تنها بازار بودم دو تاشونو با خواهراشون دیدم .خوش به حالشون واقعا..
به سری زن داداش بزرگم یه مانتو داشت گفت خوشم نمیاد از ل
این مانتو.منم گفتم بده من یه بار ببرم دانشگاه بپوشم..چند سری پوشیدم بعد دادم بهش
بعد یه هفته یه مانتوی ناز داشتم گفتم اینو بهش بدم تا اون مانتو رو بهم بده..بعد گفت مانتو رو دادم خواهرم نمیخواستمش😔
منم خیلی ناراحت شدم گفتم اشکال نداره این مانتو رو اصلا نپوشیدم مال تو
خیلی حالم گرفت.خیلی دلم میخواد مثل خواهر خودشون باهام باشن ولی نیستن😔
مادرم جدیدا پا درد و این داره زیاد نمیتونه باهام جایی بیاد
چه کنم دوست پیدا کنم.میترسم دعا بگیرم یه بلایی سرم بیاد
دعایی که بیان خونه ام..زنگ بزنن..دوست حداقل پیدا کنم
از بچگی تنها بودم.ظلمه دهه۶۰بودن و بی خواهر
هیچکس نیست نظری بده در مورد لباسهام.دکور خونه ام
تو مدرسه هم چون شاگرد تنبل بودم هیچکس طرفم نمیومد
حتی خواستگارم نداشتم.خودم شوهرمو تور کردم .تو سن۲۶سالگی
یه سوسک کش تو پارکینگه همش ذهنم میره طرفش که بر بخورم و راحت شم😔😔