سلام دوستان اینجا خیلی ها از مشکلاتشون میگن خوب چ کنیم که از پس مشکلات بر بیاییم ؟
اصن پیشنهادتون چیه برا برطرف شدن مشکل؟
از تجارب هم بگید بهم کمک کنید نصحیت تجربه سیاست هر چی میخوای اسمشو بذار فقط نظر بده و کمک کن ب یکی که شاید اصن نبینیش ولی نظرت بتونه زندگی اونو تا ابد بهتر کنه و کمکش کنه برا زندگی کردن در شرایط سخت. اگه پایه ای نظر بده مرسی
بی خبر نزارش ، حتی وقتی میگه چیزی گم شده و تو هر چی میگردی پیداش نمیکنی و اون بیرون هست منتڟر نباش تا بیاد خونه بهش بگی پیدا نکردم زود یه پیام بده که پیدا نشده ، کلا بی خبری ادمو اشفته میکنه
فرزند من به دنیا اومد . خدایا شادی بچه دار شدن سهم همه ماست . تورو به عظمتت قسم دامن همه منتظران رو سبز کن .
رابطه عمو و زن عمو شوهرم خیلی با هم خوبه یه بار زن عموش رازشو بهم گفت...
گفت فلانی(شوهرش) اگه یک کیلو میوه گندیوه و کرم خورده هم بخره بیاره خونه من باز ازش تشکر میکنم میگم بهترینو خریدی میگه هر چی خرید فقط تشکر میکنم...
ولی یه بار پدرشوهرم واسه مادرشوهرم النگو خریده بوده گویا النگو نازک بوده مادرشوهرم برگشته گفته این ان و گوها چیه خریدی...از اونبه بعد پدرشوهرم هیچی نخریده براش
این تاپیک پیرو تاپیک دیشبه لطفا هر کسی که تاپیک قبلی نظر داده بیاد اینجا نظرش رو بگه. بیایید میون این همه تایپک دور هم جمع بشیم و بهم راهکار بدیم تجربه های گرانقدر خودمونو در اختیار دیگران بدیم شاید نظرات ما باعث شه یکی حالش بهتر شه یکی مشکلش حل شه یکی سبک زندگی خودشو تغییر داد یکی از مشکلاتش آگاه شد خلاصه بهم بی منت مهربونی کنیم
من همیشه گلایه میکنم اخه کفرمو درمیارن خو پس به اون نگم به کی بگم حرفاش رو دلم سنگینی میکنه از طرفی اگه نگیم که همسرمون همیشه فک میکنه مادرش خیلی فرشتس که گلایه نمیکنیم
احترام بذارید همونقدر که توقع دارید احترام ببینید. خیلی از کارا رو برای دلتون انجامبدید زندگی گروکشی نیست
ترجیحا یه بزرگار امین پیدا کنین که وقتایی که از پس مشکلات برنمیایید کمک کنه.
من همیشه محترمانه و با ادب نظرمو بیان میکنم. هر جا ادب نشون دادم و بی ادبی دیدم عین خودشون رفتار نمیکنم و نمیگم با هرکی عین خودش، فقط به این فکر میکنم که من از یه گوساله توقع ادب ندارم! چون اون تو طویله بزرگ شده، از طرفی بین گاوها هم رشد کرده! در مورد خیلیا هم همینطوره. مراقب شخصیت خودتون باشید🤩🌹سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم "مشتی خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه، یا "سنگی" در دامان یک کوه، یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس، شاید "خاکی" از گلدانیا حتی "غباری" بر پنجره! اما مرا از این میان برگزیدند :برای" نهایت"برای" شرافت"برای" انسانیت"و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :" نفس کشیدن "" دیدن "" شنیدن "" فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام :برای قرب برای رجعت برای سعادت من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:به انتخاب، به تغییر ، به شوریدن، به" محبت "