یه شب تو عقد من و شوهر تو اتاق خواب بودیم یهو دیدم در اتاق و میزنن صدای تق تق تق دقیقا مث در اتاق
بعد پاشدم نشستم گفتم واه مادر شوهرم دیوونه شده نصفه شبی چرا داره در اتاق و میزنه
یهو فهمیدم چیز دیگس 😯😑😑😑💣
الان ده ساله بهش میگم خدایی چرا مث در زدن بود😂
خوشبختانه بجز خرو پف چیز دیگه ای نیست
اون تاحالا نداده سوتی ولی من خودم شب اولی ک کنار نامزدم خوابیده بودم نصف شب بهو پاشدم داد زدم مامااااان؟😨😨😨 اون بنده خدام روح از تنش جدا شده بود هی میگف بخواب بخواب عزیزم مامانت نیس
شوهر من خوابيده بوديم يهو بيدار شد گفت خواب ديدم فلاني اومده ديوارمون و داره خراب ميكنه يهو پاشد رفت قمه رو اورد گذاشت بالاسرش دوباره خوابيد🤣
یه شب خونه دوستم که خیلی صمیمی بودیم خواب بودم تو اتاق خواب ساعت سه شب پاشدم دیدم بیرون اتاق خواب کنار دامادشون خوابم البته شانس اوردم فاصله داشتم چشمامو باز کردم دیدم یه صورت مردونه اونجاس😐😐😐😐 البته مجرد بودم اینجوری بودم از وقتی ازدواج کردم شب راه نمیرم تکونم نمیخورم شوهر پاش رو منه تا صبح😂😂😂😂😂😂😂
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
