موزاشون واقعا خوش مزه بود ولی شوهرم و پسرم امون ندادن ولی انگوراشون واقعا عالی بودرفتیم لباس بخرم یهو پسرم گم شد یه فروشگاهی هست لباس فروشیه ورودیش شیب سرازیری داره پسرم خوشش میومد من گفتم شاید رفته اونجا یعنی توخیابون اسیر بودم یهو شوهرم اومد گفت زهرا اون پشت داشت بافروشنده هابازی میکرد😂رسما بیخیال بچه بودیم یه بارم یه پسره اب میفروخت اون جلو در بادانیال بازی میکردمنم لباسارو نگاه میکردم