سلام چیزی که ذهن و دلمو به خودش مشغول کرده شاید بنظرتون چندان مهم نباشه ولی من واسم خیلی مهمه خیلی
دوست داشتم همسرم ادم قوی و دل گنده ای باشه صبور و مردم دوست و منطقی باشه ولی متاسفانه با اینکه ۷سال از خودم بزرگ تره گاهی فکر میکنم بایه نوجوون در ارتباطم. زود قهر میکنه هیچیو تو دلش نمیتونه نگه داره خیلی از مردم توقع داره و زود بهش برمیخوره دررابطه با من هر اشتباه کوچیکی رو صد بار بروم میاره با اینکه چیزای مهمی نیست مثلا یه بار حواسم نبوده رژم پررنگ بوده یکم همون لحظه ای که گفت رژت پر رنگه کمش کردم ولی قهر کرد باهام تا الانم ده بار گفته یادته با اینکه میدونستی دوست ندارم بازم رژ پررنگ زدی
خیلی دلم گرفته من خوب نیستم ولی واقعا ازارم به کسی نمیرسه توقع دارم لااقل شریک زندگیم مثل خودم باشه
فقط خواستم درد و دل کنم