دیشبخوابیدم خواب دیدم تو یه کوچه ام بعد یه نفر پشت سرمه قیافش معلوم نیست مثل یه سایه وقتی پشت سرم نگاه میکنم میبینم ایستاده اونجا فرار میکنم هرچی بیشتر فرار میکنم بیشتر بهم نزدیک میشه بعد بهم میرسه خوابم تموم شد تو اتاق خودم روتخت خواب بودم بعدش بدنم شروع کرد به لرزیدن انقد دیشب لرزیدم و لرزیدم بعد حس کردم کل بدنم بیحسه دارم از رو تخت جدا میشم دست خودم نیست اتاق تاریکه و من دارم جدا میشم از رو تخت هرچی داد میزنم نمیتونم صدا خودمو بشنوم کسی هم صدامو نمیشنوه انگار گلوم خفه بود فقط میدونم یدفعه از خواب بیدار شدم دیدم تو همون حالتم سر تخت ولی بدنم خیلی میلرزید خیلی مث اینا ک تشنج میکنن بعد ک پریدم خوب شدم ولی هنوز میترسیدم خیلی وحشدناک بود خیلی خیلی وقتی بش فک میکنم موهاتنم سیخ میشه خیلی بد بود حس میکنم دیشب واسه یه لحظه مردم و زنده شدم 😦😓