دیروز غروب تو خونه دلم گرفته بود به شوهرم گفتم بریم بیرون خرید از اونطرف یسر بریم خونه خاله ام که مریضه احوالگیری گفت اماده شو بریم با دل و ذوقی اماده شدم خودشم اماده شد خونمون سه طبقه هست بدون اسانسور منم که ۴حامله گفتم من اروم اروم میرم پایین تو بیا گفت باشه رفتم پایین هرچی منتظر شدم دیدم نمیا زنگ زدم بهش رفته بود خونه مادرش که طبقه پایینمونه نمیدونم چی شده بود گفت نمیریم بیا بالا میگه چادر سرت کن بریم منم مانتو تنم بلند و گشاد و جلو بسته با روسری بلند که خودش اندازه چادر بود گفتم من نمیام بالا بیا بریم دیگه فکر کردم شوخی میکنه دوساعت تمام تو پارکینگ تاریک و سرما نشستم منتظرش بیشعور اشغال بعد دوساعت یاد من افتاده شب شده بود رفته بود بالا دیده بود نیستم سریع زنگ زده بود به بابا و مامانم من دخترتونو میکشم معلوم نیست کدوم گوری رفته مامانم بیچاره از اون سر شهر بلند شده اومده منم تو پارکینگ نشسته بودم دیشب تا صبح اینقدر گریه کردم هرچی خوردم دیروز ناهار ظهر سرم داره میترکه از سردرد و سرگیجه نتونستم برم سرکار
من لاغر میشوم.. میتوانم ... میتوانم...میتوانم .... وزن اولیه101 کیلو من باید بشم 65 کیلو... من لاغرم از امروز که 27 فروردین 1402 هست قسم میخورم که بزودی به وزن ایده الم میرسم و به خودم و اراده ام افتخار میکنم
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
خسته شدم از این زندگی کاشکی حامله نشده بودم این طفل معصومو بیارم مثل خودم بدبختش کنم کاشکی بدنیا نمیومد.
من لاغر میشوم.. میتوانم ... میتوانم...میتوانم .... وزن اولیه101 کیلو من باید بشم 65 کیلو... من لاغرم از امروز که 27 فروردین 1402 هست قسم میخورم که بزودی به وزن ایده الم میرسم و به خودم و اراده ام افتخار میکنم
دو تا سقط داشتم روزای خیلی بدی رو گذروندم همش نگران همش ناراحت.تا اینکه فهمیدم دوباره باردارم خیلی واسه بدست اوردن دخترم تلاش کردم هم استراحت مطلقم هم شیاف استفاده میکنم هم امپول هم قرص که واسم بمونه.میشه دعا کنید سلامت بغلش کنم ممنون