سلام دوستام من این فیلمو تازه چند روزه پیش دیدم خیلی ناراحت شدم از قتی دیدمش ذهنم مشغوله مخصوصا از وقتی تحقیق کردم فهمیدم از رو واقعیت زندگی دختری به اسم فائزه که تو شهرری زنگی می کرده که میرن زاهدان خرید تو بازار عبدالحمید برادر عبدالمالک ریگی می بین ش وعاشق سرسخت هم میشن که بعدها حمید فائزه رو می کشه و عبدالمالک هم شهاب برادر فائزه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
نه بسته ام به کس دل نه کسته بس ده من بل هرچی بیشتر به مردم نگاه میکنم و اونا رو میشناسم بیشتر درک میکنم که چرا خداوند به حضرت نوح گفت: اول حیوانات رو نجات بده!!