دوستای گلم من از ماهه دیگه دارم میرم تو یه ساختمونی که جاریام و مادرهمسرم و خواهرشوهرم ساکن هستن...فعلا راهی نداریم جز رفتن به اون ساختمون تا انشالله بعد چند سال هم مجوز فروش رو ازشون بگیریم و هم پولی روش بزاریم و جای بهتری بریم..... سوالم از همتون اینه : چطور باید رفتار کنم باهاشون تا مشکلی پیش نیاد و زندگیمدر ارامش باشه؟؟؟ممکنه راهکار بدین مرسی
من استادی دارم به بلندای آفتاب.☀️خداوند به من نظر کرد و ایشون رو در مسیر زندگی من قرار داد.💜 از اون روز دوست دارم ایشون رو به همه معرفی کنم،تا با برداشت از دریایِ پر گوهرِ درسهای ایشون، از سردرگمی،بی هدفی،غم،اضطراب،خشم و...نجات پیدا کنند.🖐 از تبلیغ متنفرم.😤🤮 فقط دوست دارم به دیگران کمک کنم .😊 لینک کانال پیام رسان ایتا و تلگرامِ استاد : ostad_shojae@ در ضمن،استفاده از تمام صوتهاشون رایگان هست😊و میتونید از استاد برنامه ی شخصی هم بگیرید.🙂
خنده رو لبات همیشه باشه، احترام باشه. حرف دلتو نزن. رو نده، زیاد رفت و آمد نکن. اقتدارتو حفظ کن. نه افسار گسیخته باش نه هالو. میانه رو باش. منم با جاری و مادر شوهرمم.
متاسفم ک اینو میگم ولی اخرش گند میزنن ب زندگیش .باهاشون صمیمی نشو حتی اگه جاریات هم خودسیرنی کردن تو ...
اره دقیقا
فکر کردم از روز اول باید کمیییی سرد و جدی برخورد کنم تا متوجه باشن چطور باید باهام برن و بیان... اصلاهم نباید برام مهم باشه درموردم چی فکر میکنن که متاسفانه اینجوری نیستمو اهمیت میدم😞
احترام و رعایت حریم.اولم خودت داشته باش تا اونا هم رعایت کنن
جهان زیادی شلوغ و درهم شده.آرام جان!کجایی؟شهر خلوت شده و دل ها مضطر.نمی آیی؟در روزگاری که زیر سایه مجسمه ی آزادی غرب وحشی رخ نمایی میکند.در دنیایی که قانونش شده گرگ باش تا خورده نشوی مرگ سزای بره هاست.چه چیزی میتواند پدری را پسری را دختری را مادری را زنی را مردی را از کنج امن خانه اش بیرون بکشد و ببرد برای خدمت.طلبه ای می گوید شیعه غسل و کفن لازم است.و داوطلبانه به غسالخانه میرود.جوانی بی سواد به بیمارستان میرود تا نظافت کند.می گوید پزشکی نمیدانم حداقل میتوانم خدمت گذار باشم.مادرانی دلواپس پشت چرخ های خیاطی ماسک و گان میدوزند.کارخانه دار خط تولید دستکش راه می اندازد.رایگان یا به قول بچه های جنگ صلواتی.موکب داران اربعین در شهر موکب سلامتی میزنند. چه چیزی این وسط انسان را به این درجه از انسانیت میرساند؟چه چیزی جز ایمان!جز توکل!جز خدا 🌹🌹حسین جانم.ارباب !این کوچه های خلوت شهر بدی کرده.گناه کار شده.اما خودت شاهدی همین کوچه محرم و صفرش جولانگاه پرچمت بوده.مردان این دیار روی اسم دخترت غیرت دارند.اسم علمدارت علی گندابی ها پرورش داده.علی اکبر ها داده ایم وقتی نام خواهرت وسط آمد.مادرمان با اشک بر شیر خواره ات شیرمان دادند.حسین جان نگاهی به حال خراب مردم این شهر کن.گوشه نگاهی از تو قیامت میکند.ما بد بودیم اما زیر پرچم شما نفس نفس زدیم.نفس را...هیاهو را...نشاط را به شهر برگردان.یک کلام ارباب.خراب کردیم. درستش کن😔😔