دوستان سلام.
سوالم در مورد برخورد جاری محترمه.
من دوتا بچه کوچولو دارم.
یکی تقریبا دوساله یکی هم هشت ماهه.
بیشتر شبا ما داستان داریم.خونمون هم خیلی کوچیکه.کلا پنجاه متر و یه اتاق و ...
من هر کاری بکنم بازم هرچند شب یکیشون شب بیدار میشه گریه زاری گاهی اون یکی رو هم بیدار میکنه.
الانم چند وقته دخترم ر از شیر گرفتم.
خوب بچه ای که از سیر میگیرن شبا اذیت میکنه دیگه.
ساختمون ما هم طایفه شوهرن کلا.
طبقه بالایی ما خونه جاریمه که بخاطر وضعیت استاندارد ساخت و ساز مملکت،تمام سر و صدای خونه هامون توی خونه اون یکیه.
جاریم هر وقت که بچه هام اینجوری بشن فرداش بی ب و برگرد یه تماس تلفنی میگیره و میگه چقدر گریه کردن چقدر الن بلن.نخوابیدیم.منم همش شرمندم بخدا.حلال کنید بچه ان دیگه.
خو شون هم بچه دارن.بچه اونا هم گاهی گریه میکنه.ولی چون بچشون بزرگتره و گیر دوتا بچه رو هم نیفتادن خوب اوضاعش بهتر از منه.
جاریم گاهی همون شب اس مس میده.
منم جز شرمندم ببخشید حرفی ندارم.خوب چکارشون کنم.
وقتی به شوهرم میگم زن داداشت هربار اینا رو میگه من ناراحت میشم.
کاش غریبه بودن.والا غریبه شاید بهتر درک کنه که بچه شبا اذیت داره.هر روزم نمیخواست که بهم زنگ بزنه تا شرمندم کنه.
شوهرم میگه نه حرفاش بی منظوره و فقط به قصد مراوده است.تو حق نداری ناراحت باشی.
واقعا شما بودین لااقل ته دلتون نمیگفتین کسی که کمکم نمیکنه مثلا فامیل هستین.لااقل اینقدر هم به روم نیارین؟!واقعا نباید اصلا ناراحت بشم؟خیلی عادیا کارش؟