از یه هفته به عروسیم شروع شد خواب دیدم سه بعد از عروسی اومدم خونه بابام همسایمون مرده سیاه زدن به دیوار بعد از سه روز که رفتم خونه بابا بنده خدا مرده بود سیاه زده بودن بعد از اون هرشب خواب میبینم وبعد اتفاق میوفته با جزییات همیشه میدونم کی قراره مریض بشه کی قراره بمیره وچیزای دیگه این خیلی ازارم میده ویه مشک دیگه اینکه کسی که قرار تا چند ماه دیگه بمیره مرگو تو چشاش میبینم من حتی تو چشای مادر مرحومم یک سال جلوتر مرگو میدیدم وبه برادرم گفتم من حتی قبل از اینکه کسی حامله بشه میدونم بچش چیه واسمش چیه اینا خوبه ولی مرگ دیگران عذابم میده