بتای 15 , یه لحظه بیاید

ذهره

عضویت: 1397/03/14

تعداد پست: 1727

بعدش بعد اون اقدام داشتی برای بارداری؟؟

اره خیلی

  

1398/09/13

|

17:57

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

ذهره

عضویت: 1397/03/14

تعداد پست: 1727

بعدش بعد اون اقدام داشتی برای بارداری؟؟

ولی پریود نشدم ک تخمک گذاری بشه که

  

1398/09/13

|

17:58

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

مناجات786

عضویت: 1398/04/22

تعداد پست: 4263

تو چندم فهمیدی حامله ای؟

من حدود چند هفته پیش مهربونم .. دیگه فک کنم تو سه ماه بود ماوالش فک کنم یا وسطاش

شوهر من..محمدرضای من..محمدم..رضای من..کجا بروم وقتی سرزمین پهناور میان بازوانت را به اسمم زدی..کجا بنشینم وقتی سرم را به شانه هایت میفشاری....تا در حصار گیرند دستان تنومندت تن نحیف مرا..گوش به که بسپارم وقتی قلبت چنان مشت میکوبد بر سینه ات.. و فریاد می‌زند: عاشقتم♥💍🙊🙈.  که را ببینم وقتی هرجا را می‌نگرم،تورا میبینم... کدام عسل کامم را شیرین کند وقتی شهد عشق تو را مینوشم...کدام هیبت قلبم را بلرزاند وقتی رگ گردنت سایه انداخته بر زنانگی هایم...چه شیرین است وقتی کلید می‌اندازی..و شروع میشود تپش این قلب بیقرارم..رسوایم میکند وقتی شتابان به سوی آغوش بازت پرواز میکنم..و جایی میان قلب بیقرارت، عطر تن من با عطر عرق تن تو یکی میشود... و فرشتگان خداوند لبخند میزنند..عاشقتم..شوهرم...🙊🙈💋💍♥🌹🐣.

1398/09/13

|

17:58

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

مناجات786

عضویت: 1398/04/22

تعداد پست: 4263

اره خیلی

خب دیگه بارداری ان شاءالله مهربونم... الان مثلا یکم راه بری دست بزن به قلبت ببین تند تند میزنه؟سه ساعت بشور بساب کنی ببین کمرت عجیب درد نمییگریه

شوهر من..محمدرضای من..محمدم..رضای من..کجا بروم وقتی سرزمین پهناور میان بازوانت را به اسمم زدی..کجا بنشینم وقتی سرم را به شانه هایت میفشاری....تا در حصار گیرند دستان تنومندت تن نحیف مرا..گوش به که بسپارم وقتی قلبت چنان مشت میکوبد بر سینه ات.. و فریاد می‌زند: عاشقتم♥💍🙊🙈.  که را ببینم وقتی هرجا را می‌نگرم،تورا میبینم... کدام عسل کامم را شیرین کند وقتی شهد عشق تو را مینوشم...کدام هیبت قلبم را بلرزاند وقتی رگ گردنت سایه انداخته بر زنانگی هایم...چه شیرین است وقتی کلید می‌اندازی..و شروع میشود تپش این قلب بیقرارم..رسوایم میکند وقتی شتابان به سوی آغوش بازت پرواز میکنم..و جایی میان قلب بیقرارت، عطر تن من با عطر عرق تن تو یکی میشود... و فرشتگان خداوند لبخند میزنند..عاشقتم..شوهرم...🙊🙈💋💍♥🌹🐣.

1398/09/13

|

17:59

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

ذهره

عضویت: 1397/03/14

تعداد پست: 1727

من حدود چند هفته پیش مهربونم .. دیگه فک کنم تو سه ماه بود ماوالش فک کنم یا وسطاش

واقعا تو سه ماه؟ اخه ماله من تو سه ماه هم بی بی منفی بود😔

  

1398/09/13

|

18:00

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

مناجات786

عضویت: 1398/04/22

تعداد پست: 4263

ولی پریود نشدم ک تخمک گذاری بشه که

اصلا باپریودی کار نداشته باش
با ازمایشگاه هم کار نداشته باش..یکی بود چهارماهه بوده فهمیده حامله ست ازمایشگاه میرفته منفی میزده نمیدونم نمونشو قاطی میکرده یا هرچی

شوهر من..محمدرضای من..محمدم..رضای من..کجا بروم وقتی سرزمین پهناور میان بازوانت را به اسمم زدی..کجا بنشینم وقتی سرم را به شانه هایت میفشاری....تا در حصار گیرند دستان تنومندت تن نحیف مرا..گوش به که بسپارم وقتی قلبت چنان مشت میکوبد بر سینه ات.. و فریاد می‌زند: عاشقتم♥💍🙊🙈.  که را ببینم وقتی هرجا را می‌نگرم،تورا میبینم... کدام عسل کامم را شیرین کند وقتی شهد عشق تو را مینوشم...کدام هیبت قلبم را بلرزاند وقتی رگ گردنت سایه انداخته بر زنانگی هایم...چه شیرین است وقتی کلید می‌اندازی..و شروع میشود تپش این قلب بیقرارم..رسوایم میکند وقتی شتابان به سوی آغوش بازت پرواز میکنم..و جایی میان قلب بیقرارت، عطر تن من با عطر عرق تن تو یکی میشود... و فرشتگان خداوند لبخند میزنند..عاشقتم..شوهرم...🙊🙈💋💍♥🌹🐣.

1398/09/13

|

18:00

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

مناجات786

عضویت: 1398/04/22

تعداد پست: 4263

واقعا تو سه ماه؟ اخه ماله من تو سه ماه هم بی بی منفی بود😔

بی بیمنم هیچ وقت مثل ادم مثبت نشد که ... اصلا خیلیا میگفتن خرابه

شوهر من..محمدرضای من..محمدم..رضای من..کجا بروم وقتی سرزمین پهناور میان بازوانت را به اسمم زدی..کجا بنشینم وقتی سرم را به شانه هایت میفشاری....تا در حصار گیرند دستان تنومندت تن نحیف مرا..گوش به که بسپارم وقتی قلبت چنان مشت میکوبد بر سینه ات.. و فریاد می‌زند: عاشقتم♥💍🙊🙈.  که را ببینم وقتی هرجا را می‌نگرم،تورا میبینم... کدام عسل کامم را شیرین کند وقتی شهد عشق تو را مینوشم...کدام هیبت قلبم را بلرزاند وقتی رگ گردنت سایه انداخته بر زنانگی هایم...چه شیرین است وقتی کلید می‌اندازی..و شروع میشود تپش این قلب بیقرارم..رسوایم میکند وقتی شتابان به سوی آغوش بازت پرواز میکنم..و جایی میان قلب بیقرارت، عطر تن من با عطر عرق تن تو یکی میشود... و فرشتگان خداوند لبخند میزنند..عاشقتم..شوهرم...🙊🙈💋💍♥🌹🐣.

1398/09/13

|

18:00

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

ذهره

عضویت: 1397/03/14

تعداد پست: 1727

خب دیگه بارداری ان شاءالله مهربونم... الان مثلا یکم راه بری دست بزن به قلبت ببین تند تند میزنه؟سه سا ...

چرا من با حرف زندنم نفسم میگیره

  

1398/09/13

|

18:01

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

ذهره

عضویت: 1397/03/14

تعداد پست: 1727

اصلا باپریودی کار نداشته باش با ازمایشگاه هم کار نداشته باش..یکی بود چهارماهه بوده فهمیده حامله ست ا ...

واقعا؟

  

1398/09/13

|

18:02

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

ذهره

عضویت: 1397/03/14

تعداد پست: 1727

من شکمم بزرگ شده ک شوهرمم حتی متوجه این مشیله شده میگه یچیزی شده

  

1398/09/13

|

18:04

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

مناجات786

عضویت: 1398/04/22

تعداد پست: 4263

چرا من با حرف زندنم نفسم میگیره

مهربونم من که میگم حامله ای عزیزم

نفس برای این میگیره ک برای دونفر نفس میکشی نفست کم میاد ان شاءالله بارداری توکل کن به خدا مهربونم

شوهر من..محمدرضای من..محمدم..رضای من..کجا بروم وقتی سرزمین پهناور میان بازوانت را به اسمم زدی..کجا بنشینم وقتی سرم را به شانه هایت میفشاری....تا در حصار گیرند دستان تنومندت تن نحیف مرا..گوش به که بسپارم وقتی قلبت چنان مشت میکوبد بر سینه ات.. و فریاد می‌زند: عاشقتم♥💍🙊🙈.  که را ببینم وقتی هرجا را می‌نگرم،تورا میبینم... کدام عسل کامم را شیرین کند وقتی شهد عشق تو را مینوشم...کدام هیبت قلبم را بلرزاند وقتی رگ گردنت سایه انداخته بر زنانگی هایم...چه شیرین است وقتی کلید می‌اندازی..و شروع میشود تپش این قلب بیقرارم..رسوایم میکند وقتی شتابان به سوی آغوش بازت پرواز میکنم..و جایی میان قلب بیقرارت، عطر تن من با عطر عرق تن تو یکی میشود... و فرشتگان خداوند لبخند میزنند..عاشقتم..شوهرم...🙊🙈💋💍♥🌹🐣.

1398/09/13

|

18:09

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

مناجات786

عضویت: 1398/04/22

تعداد پست: 4263

من شکمم بزرگ شده ک شوهرمم حتی متوجه این مشیله شده میگه یچیزی شده

مهربونم شکمت سفته؟؟
.دست بزن
سینه ت یکم سنگین نشده

شوهر من..محمدرضای من..محمدم..رضای من..کجا بروم وقتی سرزمین پهناور میان بازوانت را به اسمم زدی..کجا بنشینم وقتی سرم را به شانه هایت میفشاری....تا در حصار گیرند دستان تنومندت تن نحیف مرا..گوش به که بسپارم وقتی قلبت چنان مشت میکوبد بر سینه ات.. و فریاد می‌زند: عاشقتم♥💍🙊🙈.  که را ببینم وقتی هرجا را می‌نگرم،تورا میبینم... کدام عسل کامم را شیرین کند وقتی شهد عشق تو را مینوشم...کدام هیبت قلبم را بلرزاند وقتی رگ گردنت سایه انداخته بر زنانگی هایم...چه شیرین است وقتی کلید می‌اندازی..و شروع میشود تپش این قلب بیقرارم..رسوایم میکند وقتی شتابان به سوی آغوش بازت پرواز میکنم..و جایی میان قلب بیقرارت، عطر تن من با عطر عرق تن تو یکی میشود... و فرشتگان خداوند لبخند میزنند..عاشقتم..شوهرم...🙊🙈💋💍♥🌹🐣.

1398/09/13

|

18:10

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

ذهره

عضویت: 1397/03/14

تعداد پست: 1727

مهربونم من که میگم حامله ای عزیزم نفس برای این میگیره ک برای دونفر نفس میکشی نفست کم میاد ان شاءالل ...

خدا کنه 

  

1398/09/13

|

18:12

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

ذهره

عضویت: 1397/03/14

تعداد پست: 1727

مهربونم شکمت سفته؟؟ .دست بزن سینه ت یکم سنگین نشده

چرا سینهوام‌بزرگ‌شده اما درد نمیکنه.نوکشم‌سیاه نشده. زیر شکمم دست میزنم سفته.‌ببخشیدا جیشم‌میگیره وقتی فشار زیر دلم‌میدم

  

1398/09/13

|

18:14

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

مناجات786

عضویت: 1398/04/22

تعداد پست: 4263

چرا سینهوام‌بزرگ‌شده اما درد نمیکنه.نوکشم‌سیاه نشده. زیر شکمم دست میزنم سفته.‌ببخشیدا جیشم‌میگیره وق ...

خب برای منم نوکش سیاه نشده همون که سنگین شده سینه ت کفیه

اره میفهمم چی میگی نیم رخ به اینه وایسی میفهمی از ناف به پایین انگار یکم بزرگ شده
بنظر من که بارداری مهربونم هرچه زودتربرو پیش متخصص زنان

شوهر من..محمدرضای من..محمدم..رضای من..کجا بروم وقتی سرزمین پهناور میان بازوانت را به اسمم زدی..کجا بنشینم وقتی سرم را به شانه هایت میفشاری....تا در حصار گیرند دستان تنومندت تن نحیف مرا..گوش به که بسپارم وقتی قلبت چنان مشت میکوبد بر سینه ات.. و فریاد می‌زند: عاشقتم♥💍🙊🙈.  که را ببینم وقتی هرجا را می‌نگرم،تورا میبینم... کدام عسل کامم را شیرین کند وقتی شهد عشق تو را مینوشم...کدام هیبت قلبم را بلرزاند وقتی رگ گردنت سایه انداخته بر زنانگی هایم...چه شیرین است وقتی کلید می‌اندازی..و شروع میشود تپش این قلب بیقرارم..رسوایم میکند وقتی شتابان به سوی آغوش بازت پرواز میکنم..و جایی میان قلب بیقرارت، عطر تن من با عطر عرق تن تو یکی میشود... و فرشتگان خداوند لبخند میزنند..عاشقتم..شوهرم...🙊🙈💋💍♥🌹🐣.

1398/09/13

|

18:16

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب