خانواده همسرم عین توو فیلما هستن همش باهم پچ پچ میکنن موضوعات کوچیک بزرگ میکنن فیلم هندی راه میندازن از خودشون همش تعریف میکنن برای چزوندنم هرکار میکنن جلو شوهرمم مظلوم نمایی و بامحبت خودشون نشون میدن بدون اینکه بدی کنم بهشون یهو دیوانه میشن و دیگه باهام دست نمیدن یا با انگشت،همش اخم و فیس و افاده،لبشون میارن پایین حرف میزنن یه حرکات عجیب غریب ک با زنداداشم هرگز نکردیم،من هرچس بخرم میمیرن باید بیشتر از من داشته باشن وگرنه میمیرن ،ب خودم برسم بهشون برمیخوره،همش سکوت میکنن من آدم گرم و خوش حرفی هستم اما خونه اونا عین قبرستونه اصلا خوب نیست حکومت نطامیه همش یادم میره ک نباید حرف بزنم چون دوس ندارن خودشون شروع کنن ب حرف زدن اما اونقدر ک دلم کوچیکه خواهر ندارم هی باهاشون گرم میگیرم هی باهام بد میشن پشتم حرف میزنن خیلی ناراحتم،بهم بگین چکار کنم چجوری رفتار کنم باهاشون ،واقعا ازونجا ک برمیگردیم ناراحتم ک چرا باهاشون خوب بودم و بد کردند چرا حرف زدم خودمو لعنت میگنم
زیاد باهاشون رفت و امد نکن.خانواده شوهر منم همینطورن.شوهرم هم اخلاق گندشونو میشناسه نمیریم بیایم
چند ساله ازدواج کردی چند سالتونه چقدر فاصله سنی دارین
بی فرهنگ😐 به این جور ادما فقط سگ محلی و مثل جرز دیوار برخورد کردن جواب میده. اعصاب خودتو خرد نکن
به روی خودت. نیار
خانواده شوهر منم کم و. بیش همین خصوصیات داشتن
پچ پچ تو. اتاق
نوک انگشتی دست دادن
ولی من اصلا به روی خودم نمیاوردم میرفتم تونجا بگو. بخند. میمردم باهاشون و. گرم برخورد میکردم
البته به وقتش تلافی میکردم و. مخ شوهرم میزدم که پشتم باشه
الان چند. ساله خیلی خوب شدن
منم همینطورن خیلی بی فرهنگن تازه هی شوهرم مجبورم میکنه میریم خونشون ولی حالا دیگ کامل میخوام قطع رابطه کنم،بچم داری؟
البته به رابطه نداشتن اصلا موافق نیستم چون اون پسر متعلق به خانوادش هست همانطور که شما هستی
اگه نریم میگن زنت دعات کرده اگه بریم کیفهامو میگردن زیر و رو میکنن چیزی پبدا کنن خودشون اخه اهل دعان چند بار دیدم خودم،اگه بریم پدرش خوب میشه اخلاقش اینا فک میکنن بخاطر دعانوشتن من پدره جذب ما شده دوباره خوک میشن ک نریم واقعا نمیدونم چکار کنم باهاشون
متواضعانه و درست🙄
