چی کنم...حالم خیلی بد ..میشه یکی کمکم کنه؟؟ مدام شرمنده میشم...😣😥😢😢
من مادرم و هر دم دردی ز من زاده می شود.....و این کودک که در جای جای من جان گرفته....و با بطن سرد من خو گرفته...هردم خون مرا می مکد...و استخوان بودن مرا می جود...ودر من زاده می شود....من مادرم و می دانم شکست ضمیر نور چه دردی دارد...و چکیدن میل غزل ار سرانگشتانم چه وزنی دارد...ولی حیف که افتاب مرده است...و اینه چه پوج ز انعکاسی دگر بارور است.....من در عمق پوچ لحظه ها مادرم...زمانی که سکوت از صدای اشک هایم می چکید...و بوسه های پوسیده از لبانم می گریخت...فقط لحظه ها می دانستند که نگاهم ویران خواهد شد...من مادرم و لالایی هایم رفته است...تو بگو چند وقت است مرده ام؟ چند وقت است کودکم در گور خفته است؟
گوشیتو آلارم بزار ساعت شش صبح بعد مثل فنر از رخت خواب بپر بیرون صورتت و بشور مسواک بزن چادر تو سر کن برو نون بگیر بیار صبحانرو حاضر کن بعدش به همه کارات میرسی