سلام عزیزان. اگ تاپیکای قبلیمو ببینید من ی دختر ۱۸سالم ک ۳سال و نیمه ک با کسیم و رابطمون فوق العادست و خدا بخاد دو سه سال دیگه ازدواج میکنیم. عشق من ی برادر داره ک چون من از نظر قیافه ای و سطح فرهنگیه خانواده از دوسدختر اون یکم بالاتر بودم(البته خودم بدم میاد از این نوع حرف زدن ) از من متنفر بود. هرجور حساب میکردیم من و علی ازدواجمون از ازدواج اونا زودتر بود. تا اینکه برادرشون تصمیم گرفتن ازدواج کنن اونم اونقدر یهویی ک در عرض ۲ هفته خاستگاری و خرج برون و صیغه و عقد(ک فرداشب هسترو) انجام دادن. من خیییییلی حسودیم میشه بهشون. من و علی بخاطر شرایط درس خوندن من ۲ ۳ ماهی یبار همدیگرو میبینیم اما اونا ازین ب بعد همش با همن😔مادر علی به من میگه گیس بریده(موهام بلندن😂) ولی اونو خیلی دوسداره😔همه فکر و ذکر علی شده عقد داداشش و روزی نیم ساعتم با من حرف نمیزنه و همش میگه درک کن و طبیعیه. من بخاطر پشت کنکور موندنم یکم افسرده شده بودم. اما این چندروزه حالم واقعا بده😔دارم میترکم. با هیچکسم نمیتونم حرف بزنم دربارش. ب اینکه چقد الان من نیاز ب توجه دارم و علی نیست ک ... اصلا یک هفتست نتونستم درس بخونم. منی ک برا دانشگاه تهران رفتن با رتبه عالیم موندم پشت کنکور😔یچیزی بگید دلم اروم بگیره از خانوادشون. ک منم ب اندازه اون دوسدارن؟😔