اصلا اینجور نیست مرد کسی رو دوست داره ک احساس کنه بهش مسلط ه ن کسی ک بهش امر و نهی کنه
اون مرد یه درصد باید فک کنه وقتی اون زن انقد براش هزینه کرده حق امرونهی داره کاوه نمونه بارز پسرای ایرانیه هم هدا رو میخواد هم خرما رو هم پول کتی تموم زندگیشو نجات داد و هم حالا دوس داره به کتی دستورم بده 😂
چو قناری به قفس یا چو پرستو به سفر؟ هیچ یک من چو کبوتر نه رهایم نه اسیر🙂 چیزی که وحشتناک بود حس می کردم نه زندهِ زنده هستم نه مُردهِ مرده 💔بهترین هرکس اون چیزیه که خودش دوست دارهیه زوج جوون دیدین نگید " عه تو که از همسرت خیلی سرتری"دوستتون یه لباس خرید نگید "رنگ بهتر نداشت؟" و...بقیه که نباید به سلیقه ما زندگی کنن!کاری نکنیم که اطرافیانمون از ترس حرفای ما قید دوست داشتن هاشونو بزنن..تو زندگی آدما همیشه مرز های باریکی وجود دارن بین رک بودن و بیشعوری ، بین احترام و چاپلوسی ، بین اعتماد به نفس و خود شیفتگی ...این مرزها تعیین کننده ی بزرگی آدماست یادشون بگیریم.
اره انگار .اون پسر مانکنه واقعا عاشق کتیه یا خاست حرف بکشه از همتا
ن من فک میکنم این ی نقشه بوده بین سیروان و کتی ک زیر زبون همتا رو بکشه،چون تو آنچه خواهید دید نشون داد کسیروان ب کتی میگه حدستون درست بود بزودی از دست میره منظورش کاوه بود(البته جمله ی دقیقش تو ذهنم نیست
من نفهمیدم اون مردِ کی بود که صاحب معدن بود پدر همتا بود؟مگه نمرده باباش؟
پدر همتا بود اون سکانسم یه فلش بک به گذشته بود که اخگر داشت واسه ابتین تعریف میکرد که چطور همتا رو انقد نزدیک کرده به خودش و قصد داشته واسه ابتین بگیرتش چون همتا صاحب همون معدنه
چو قناری به قفس یا چو پرستو به سفر؟ هیچ یک من چو کبوتر نه رهایم نه اسیر🙂 چیزی که وحشتناک بود حس می کردم نه زندهِ زنده هستم نه مُردهِ مرده 💔بهترین هرکس اون چیزیه که خودش دوست دارهیه زوج جوون دیدین نگید " عه تو که از همسرت خیلی سرتری"دوستتون یه لباس خرید نگید "رنگ بهتر نداشت؟" و...بقیه که نباید به سلیقه ما زندگی کنن!کاری نکنیم که اطرافیانمون از ترس حرفای ما قید دوست داشتن هاشونو بزنن..تو زندگی آدما همیشه مرز های باریکی وجود دارن بین رک بودن و بیشعوری ، بین احترام و چاپلوسی ، بین اعتماد به نفس و خود شیفتگی ...این مرزها تعیین کننده ی بزرگی آدماست یادشون بگیریم.