آهاااااااا
يادم اومد
يبار با دوس پسرم ك الان شوهرمه رفتيم سفره خونه
ينى اولين بار بود ميرفتيم باهم بيرون
بعد ايشون با پسر عمو و پسر عمه شون اومده بودن
منم كلااااا تو نقش بودم و همش خودمو ميگرفتم
بعد سفارش قليون دادن،منه بدبخت قليون نديده هم فاز برداشتم ك نميكشم
بعد شوهرم ازين سرى هاى قليون ك فك كنم بهش ميگن لب گير رو گرف جلو من تعارف كرد
منه عقب افتاده هم پامو انداختم رو پامو و ي ابرومو انداختم بالا و گفتم ممنون آب نبات ميل ندارم😂😂😂😂😂😂
من نميدونم اونا چجورى تونستن جلو خنده شونو بگيرن ولى من هنوزم ك هنوزه روم نميشه تو صورتشون نگاه كنم😂😂😂😂😂