وای من خیلی میترسم😥😥😥
مخصوصا از اینهایی که ماشین دارن
سعی میکنم اصلا محل ندم و سریع مسیرمو عوض کنم
وای یه بار خیلی بد بود
من از یک مسیری داشتم میرفتم که متاسفانه خیلی خلوت بود و یک ماشین افتاد دنبالم
ول کن نبود
هی میومد جلو یه چیز میگفت بعد میرفت جلوتر دوباره وایمساد
مسیر هم یه خیابون بزرگ بود که جایی نداشت مسیرمو عوض کنم
فکر کنم بیشتر از ۵ دقیقه افتاده بود دنبالم
داشت اشکم درمیومد
رسیدم به یه ساختمونی که نگهبان داشت
از سر ناچاری به نگهبانه که پیرمرد بود گفتم میشه یه چند دقیقه اینجا وایسم گفت نه 😣😣😣
خیلی اون لحظه احساس بدی داشتم
اون نگهبانه فهمید اون ماشینه مزاحمم شده ولی هیچکاری نکرد