2777
2789
عنوان

خانمهای با تجربه بیایید لطفا

414 بازدید | 31 پست

سلام دوستان.

بعضی از بچه های سایت داستان زندگی منو میدونن خلاصه ای برای کسایی میگم که نمیدونن

نوجوون بودم که پدر مادرم متارکه کردن و زیر بار مسئولیت بچه ها نرفتن. به ناچار شاغل شدم و خواهرام رو‌ بزرگ کردم. الان که سالها گذشته یکی ازدواج کرده‌و کوچیکه هنوز پیش منه. مدتیه ازدواج کردم و به دلیل شرایطی که داشتم مهمترین ملاکم برای انتخاب همسرم این بود که کسی باشه که به خواهرام آسیب نزنه. و گذشته منو شخم نزنن و خانوادش هی بچه طلاق بودنم رو نزنن تو سرم. همسرم آدم حلال و سر براهیه. تنها عیبی که داره اینه که سرکار نمیره. نه اینکه کار براش نباشه. تو حرفه ای که داره کار براش زیاده. از تنبلی سرکار نمیره. یه منبع درآمد ناچیز داره که کار نکنه از اونجا پول یکم دربیاره اما قابل توجه نیست. منم چون قیم خواهرم هستم نمیتونم سرکار نرم‌ که شاید ‌اونجوری مجبور بشه کار کنه. توی کار خونه هم هیچ کمکی نمیکنه. و تمام روز روبروی تلوزیونه. حتی خرید و تعمیر ماشین عهده منه. و اینکه بعضی ها میگن نکن تا مجبور بشه بکنه. بخدا نمیشه. نون نمگیریم که مثلا خودش مجبور بشه بره بگیره میبینم شب نون نداریم شام بخوریم اونم بیخیاله. ماشین خراب میشه نمیبرم تعمیر. میبینم خودم اذیت میشم و تو جاده میمونم‌ . تو هیچی کمک حال نیست و انگار اصلا وجود نداره. بارها هم جدی باهاش حرف زدم و تهدید به طلاق کردم. اما هیچی عوض نشد. من قبلا هم همه این کارا رو تنهایی انجام میدادم و عادت کرده بودم. اما حالا که ازدواج کردم خیلی برام سخته که ببینم یکی دیگه تو همچی باهام شریکه بدون اینکه تلاش کنه....

فعلا هم شرایط متارکه ندارم. چون هرچی پول داشتم گذاشتم با هم خونه ساختیم و سند خونه هم به نامشه

شما بگید اگه جای من بودید چیکار میکردید؟؟؟ 

جز عشق که اسباب سرافرازی بود هر چه دیدم و‌شنیدم همه اش بازی بود

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

با یه مشاور مشورت کن کاش قبل ازدواج با توجه به شرایطت این کار رو میکردی 

رفتم. متاسفانه مفید نبود. به من گفت تو خیلی از همسرت نا امیدی. با این حجم نا امیدی نمیشه کاری کرد

جز عشق که اسباب سرافرازی بود هر چه دیدم و‌شنیدم همه اش بازی بود
بزرگتری نیست که ازش حرف بشنوه؟ عمویی،دایی،کسی... برید مشاوره،نمیاد؟ خودت از یه مشاور کمک بگیر اگه ...

هیچ بزرگتری نیست. 

جز عشق که اسباب سرافرازی بود هر چه دیدم و‌شنیدم همه اش بازی بود
راضیش کن خونه رو بزنه به نامت به یه بهانه ای  بعدهم طلاق بگیر

سند خونه جایی گیره و فعلا چنین امکانی نیست

جز عشق که اسباب سرافرازی بود هر چه دیدم و‌شنیدم همه اش بازی بود

کاش  شرایطتت  ک کمی فرق میکرد محتاط  تر عمل میکردی  مثلا خونه  ب اسمش نمیزدی  😕     حالا با زبون  خوش چندماهی    رفتار کن  خونه  ب نام  خودت  بزن  بعدش  جدا  شو    تو ک مستقلی   مجبوری  حرص جوش  یه مرد  بی عرضه رو هم  بخوری

ممنون میشم برای شادی روح پدرم که تازه اسمانی شده یه صلوات بفرستید😔

عزیزم اینجوری که نمیشه شوهرت عملا نقش شوهری رو گذاشته کنار و یجورایی سوارت شده 

هدف از ازدواج فقط این نیس که یه مرد تو خونه باشه 

الان جای شما دوتا عوض شده 

تا کی اخه 

بنطر من باید جدی بشینی باهاش صحبت کنی و تکلیفو معلوم کنی 

اگ قراره ب این مدل زندگی ادامه بده من جای تو بودم یک دقیقه هم تحمل نمیکردم

نقطه امیدواری داری که ندیده اش بگیری ؟ 

تنها چیزی که منو نگه داشته اینه که قبلش بی کس و کار بودم و حتی اگه میفتادیم میمردیم کسی اهمیت نمیداد. الان خانوادش باهام خوبن. بهم محبت میکنن. اما هرچی ازشون میخوام بهش فشار بیارین بره سر کار. یکم نصیحتش میکنن اما بی تاثیره. 

جز عشق که اسباب سرافرازی بود هر چه دیدم و‌شنیدم همه اش بازی بود

چه اشتباه بزرگی کردی که پولاتو برا خونه دادی آخه دختر خوب  چرا در ازای پول ازش نخواستی که چند دنگ خونه را بنامت بزنه حالا فعلا نمیتونی سرشاخ شی باهاش چون خودت ضرر مبکنی اول هر طور که شده خونه را بنام خودت کن بعد در مورد زندگیت تصمیم بگیر

خدایا من مواظب فرشته های زمینی ام هستم لطفا تو هم مواظب فرشته کوچولوی من تو بهشتت باش😔
کاش  شرایطتت  ک کمی فرق میکرد محتاط  تر عمل میکردی  مثلا خونه  ب اسمش نمیزد ...

سند به نامش بود. زمین مال خودش بود. ما فقط شریکی توش ساختیم. چون عرضه خونه گرفتن نداشت. منم از مستاجری خسته شده بودم

جز عشق که اسباب سرافرازی بود هر چه دیدم و‌شنیدم همه اش بازی بود
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز