قلبتون آرامش میگیره😍😍😍من جاریمو خیلی دوست دارم دیروز از صبح تانصف شب خونشون بودم
مثل دوتا خواهر باهم حرف میزنیم
نگین جاری بده که ۸ ساله شناختمش کامل
۱۷_۱۸سال از من بزرگتره
ولی خیلی خانومه
خیلی رفت وامد نداریم بعد سهدچهار ماه رفتم خونشون
اون خونه من نمیاد
یعنی شاغله نمیرسه
چ خوب.قدرهموبدونید
شکر خدا ان شاءالله تا همیشه ادامه پیدا کنه منم خونه عمومو داییم خیلی راحتم شده حتی رفتیم خونه عمومینا بعد 12.5 بابام میگه نریم خونمون ؟ منم میگم نه عموم هم پشتم درمیاد با نوه هاش که فلانی بمونه خونمون ای کیف میده ولی نمیمونم میام خونه
خانواده عموبزرگم و دایی بزرگم خیلی خوبن اگه زیادم بریم خونشون بازم احترام نگه میدارن هم مهربونن ولی عمو کوچیکم سالی یه بارم نمیرم امسال دوبار رفتم چون روضه دعوت کرده بودن ولی خونشون راحت نیستم از جام تکون نمیخورم ولی خونه عموم بزرگم دایی بزرگم از این اتاق به اون یکی اتاق جای خیلی از وسایلشونم من میدونم پسر دایی هام میان از من میپرسن فلان چیز کجاست خیلی راحت اصلا ناراحت نمیشن
دمتون گرم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
55 ثانیه پیش
55 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
