2777
2789
عنوان

خانم های شاغل و خانم های پرمشغله

| مشاهده متن کامل بحث + 9703 بازدید | 471 پست
ببین من پیاز رو تفت میدم بعد گوشت رو میریزم در زودپز رو میذارم کامل نمیبندم ولی سفت میذارم.زیرشو کم ...

من قرمه سبزی همه موادشو همزمان میریزم و عالی میشه . چه تو قابلمه چه زود پز

گر نگهدار من آن است که من میدانم ، شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد...

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

اره ب خدا.دیشب پسر خواهرم رفته اردو خواهرم میگه این چند شبو میاییم خونه تو.با دخترای اون خواهرم تا س ...


عزیزم چون شما همسرت نیست و احتمالا خودت هم از اول بهشون رو دادی عادت کردن هی بیان خونت تلپ شن! باید کم کم عادتشون رو به بهونه های مختلف تغییر بدی ! مثلا به بار که با خواهرت تلفنی حرف میزنی بگی خیلی خستمه و شدید سرماخوردم میخوام دو سه روز اینده رو با پسرم راس هشت بگیرم بخوابم که بدنم یه خورده جون بگیره! یا یه وقتایی پریودت رو بهونه کنی! یا بگی خونه کسی دعوتی یا دوستی خونت دعوته! یا باید کتابت رو سریع اماده کنی و دو هفته اینده ذو باید بعد از اینکه بچه میخوابه بشینی بکوب ترجمه کنی! ... خلاصه خودت از قبل برنامه خودتو بریزی که نتونن هی پاشن بیان!

عزيزم يه دقتي بكن ببين تو دوست و آشنا و فاميل كدوم زن ها بچه هاي موفق تر مودب تر كاري تر و مستقل تري ...

نه عزیزم لزوما اینجوری نیست من شاغلم ولی هر دو جور دیدم مادرخودمم خانه دار بوده ولی ما هممون موفقیم و خاطرات روزای کودکیم برای لذت بخش ولی دوستم همش میگه من از بچگی شاغل بودم و ۷ صبح تو مهد بودم که مامانم به کارش برسه 


خوب خوب خوب

سلام علکم

پارسال آخرین پستی که تو این گروه گذاشتم این بود که فردا میام باز

ولی همون شب دردای زایمانم شروع شد

البته کاذب بود و دو هفته بعدش زایمان کردم

ولی دیگه نشد که بیام اینجا

الان من همون مامن شاغله م، فقط پر مشغله تر

آخرین پرنده را هم رها کرده ام، اما هنوز غمگینم... چیزی در این قفسِ خالی هست، که آزاد نمی شود...                
خداخواسته ها چون با برنامه ریزی خداست خیلی راحتتره خدا توانتو ده برابر میکنه وکمکت میشه!روزا عین برق ...


گریه های بی امان جان سلام!

نزدیک یک سال از وقتی اینجا با هم هم صحبت شدیم میگذره و من هر روز یاد این حرفای دلگرم کننده ت میفتم

دختر من 10 ماهه شد و باید بگم دقیقا همونی شد که گفتی! بسیار شیرین و عززززززززییییزه و به معنای واقعی من و همسرم سر این دومی لذت پدر و مادر بودن رو چشیدیم

خیلی خیلی دوس دارم بازم با هم صحبت کنیم. پس کاش اینو ببینی و بهم پیام بدی دوست خوبم

شاد و سلامت باشی

آخرین پرنده را هم رها کرده ام، اما هنوز غمگینم... چیزی در این قفسِ خالی هست، که آزاد نمی شود...                
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز