مادرشوهرم با من
پدرشوهرم با من
عموی شوهرم با بابام
پدرشوهرم با بابام و مامانم
مادرشوهرم با مامان و بابام
اون وسط شوهرم وایساده بود گریه میکرد
عروسیمون رو گند زدن
توی ماشین تا برسیم خونه مثل ابر بهار گریه میکردیم دوتامون
البته یه صحنه های شادی هم داشت عروسیم اما دلمون بد شکست خیلی اذیتمون کردن