من خودم شیش سالم بود خواهرم چندماهه بود تو بغلم بود خوردم زمین افتادم رو بچه😑
بچه خوبی بودم یادم نمیاد
من 5 یا 6 سالم بود شیشششش روی بالشتی ک بابام میزاش زیر سرش دسشویی کردم همین جور ریلکسم نشسته بودم ب افق خیره شده بودم
جایی دعوت بودیم شب موندیم اونجا جیش کردم تو تشک صبح بلند شدم تشکو برعکس کردم
عذاب وجدان کشتم😄😄
اردکمو اذیت میکردم صبحا با جارو میفتادم دنبالش اونم جیغ زنان فرار میکرد 😑
آخرش بابام رفت دادش به دوستش
البته کتکش نمیزدم یا پرتش نمیکردم و...
خواهرت چیزیش نشد
چقدر خوب خاطرات بچگی یادت میاد !
یادم نمیاد فقط یادمه خراب کاری میکردم میرفتم زیر پتو😅😅😅😑😑😑😑هرکیم میدید اونجام میگشت دنبال خرابکاری که کردم😂😂😂😂
این که به حرف دوستام اعتماد کردم قبل ۶ سالگی قشنگ شلوارهمومیکشیم پایین معاینه میکردیم همدیگرو آمپول میزدیم توکوچه رفتن اسم منوگفتن که من ایناروبراشون انجام دادم قهرکردن و...
من همیشه تخم مرغ میذاشتم زیر بالش جوجه شه بعدش یادم میرفت میپریدم رو بالش اونم میترکید فرش کثیف میشد همیشه هم مامانم کلی دعوام میکرد ولی من از رو نمیرفتم
یادش بخیر
نوه خاله ام را دم پنجره ول کردم از ارتفاع دو متری بچه افتاد زمین
لای مبلا دسشویی میکردم😐😐😐
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
