شاید باورت نشه دوست عزیز.الان پسرام چهاروپنج سالن ولی وقتی یاد شبای تنهاییم بادوتا بچع کوچیک میوفتم دوباره ناگهان اشکام سرازیر میشن.بخصوص ک مادرشوهرم تواتاق بغلیم بود ولی هیچوقت کمکم نکرد....
اگه بگم سخت نبود دروغ گفتم...الانم هنوز ی سختیایی داره ولی وقتی وابستگی وبازیاشونو میبینم هزارااااان بتر خداروشکر میکنم