ماهم عقد رفتیم محضر
هیچ مهمونی هم ندادیم
هر دو پولامونو جمع کردیم خونه خریدیم ماشینمونم داریم
اصلا برای عروسی هم هیچگونه جشنی نمیگیریم میریم ماه عسل البته چون همه چیز با خودمونه زیاد دستمون باز نیست فعلا میریم مشهد و کیش
فقط همسرم میگه خیلی دوست داره لباس عروس بپوشم و بریم یه عکس بگیریم شاید اینکارو انجام بدیم
البته اگه پدر شوهر کمی حمایت میکرد و کمک میکرد شاید یه جشن کوچیک میگرفتیم ولی هزار تومن هم کمک نکرد
نه طلا خرید نه عروسی میگیره
ماهم هردوتامون قرار محکم گذاشتیم تا با یاری خدا با همدیگه هرطوریه خونه بخریم وام گرفتیم من تمام طلاهای زمان محردیمو فروختم شوهرم یه کم خرید و فروش ماشین انجام داد و خدا نظر خیر بهمون کرد صاحب خونه شدیم
الانم خیلی خیلی خوشحالم بدون ریالی کمک دیگران روی پای خودمون ایستادیم و خونه خریدیم
نگرفتن جشن اصلا برامون مهم نیست
من تو زندگيم عروسي خيلي واسم اهميت داره و مهمه دل تو دلم نيس واسه عروسيم..شما چطور ميتونيد عروسي نگيريد لباس عروس نپوشيد نرقصيد ارايشگاه نريد..☹️
لباس عروس میپوشم میرم عکسم میگیرم ولی از ریخت و پاش عروسی خوشم نمیاد درواقع به نظرم عاقلانه نیستمورد زیاد داشتیم که در همین چند وقت اخیر عروسی گرفتن انقدر خرجشون زیاد شد کلی زیر بار قسط و قرض رفتن الان دارن اذیت میشم
منم اولش همسرم دقیقا همین حرفو میزد بعد چون خونه نداشتیم من خودم گفتم بجای عروسی برام خونه بخر و ماشین خوب بخر تا توی زندگی آسایش داشته باشم یه جشن دو ساعته نمیارزه چند سال اول زندگیم تو سختی بگذره برای شروع زندگی هم مسافرت خوب ببر یه کم طول کشید قبول کنه ولی کم کم راضی شد
الانم میگه پس باید حتما لباس عروس بپوشی و بریم آتلیه گفتم باشه
الانم روزی هزار بار خداروشکر میکنم که خونه خریدیم ماشین هم داریم نمیخواد برم مستاجری و عذاباش رو بکشم یا برای جایی رفتن مدت ها توی صف اتوبوس و تاکسی بمونم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
