شهرزاد766666 مدیر عضویت: 1398/05/07 تعداد پست: 856 عنوان اون روی چیزه نامزدمو امشب دیدم | مشاهده متن کامل بحث + 1060 بازدید | 94 پست بچها امرور مادر و پدرم قرار بود برن سفر.. منم ظهر زنگ زدم ب نامزدم.. گفتم اینهمه برام زحمت میکشه منم دعوتش کنم گناه داره.. اقا تا نامزدم رسید ک بیاد خونه بابام اومد(هرچی بش گفتم طوری نی بیا پیش بابام باهم غذا بخوریم گفت چون دیروز اینجا بوده نمیاد) خلاصه فهمیدم ناراحت شده.. پاشدم مرغ رو مزه دار کردم😪🤤وسیلم برداشتم زنگش زدم گفتم بیا دنبالم با اجیم ببرمون پارک ک ببینمت.. خلاصه ب مامانم گفتم ولی از بابام اجازه نگرفتم چون روم نمیشد(خاک تو سرم😐) اقا رفتیم نزدیک پارک ک شدیم بابام اس داد حالا ک بدون اجازه رفتی دیگه خونه نیای.. اقا تا بهش گفتم یک آشوبی بپا کرد.. گفت تو دوتامونو پیش بابات بی اعتبار کردی، چنبار بهت گفتم نمیخام بیای.. بخدا همش بخاطر خودش بود😔ینی یک جوری صداشو برد بالا ک فکر نمیکردم خودش باشه اخه خیلی آرومه.. خلاصه منو برد خونه عمم، بزور پول گذاشت تو جیبم منم پولو انداختم رو صندلی ماشینش. انقدر ب سرعت رفت ک نگو.. منم کلی گریه کردم 1398/08/05 | 20:26 0 نفر لایک کرده اند ... گزارش تاپیک نامناسب
شهرزاد766666 مدیر استارتر عضویت: 1398/05/07 تعداد پست: 856 برو بابا يعني يكسال نامزدي حالا بايد دو سال ديگه هم صبر كني تا بره سريازي برگرده بعد عقد كنيد فاذا ... بابا تو چرا جوش میزنی.. ب شما مریوط نیست این موضوع دیگه.. وووش چقد سیریش
خلگوشي عضویت: 1396/10/04 تعداد پست: 10206 بابا تو چرا جوش میزنی.. ب شما مریوط نیست این موضوع دیگه.. وووش چقد سیریش سيريش تويي عزيزمفقط خواستم بهت بفهمونم خر خودتي
شهرزاد766666 مدیر استارتر عضویت: 1398/05/07 تعداد پست: 856 سيريش تويي عزيزم فقط خواستم بهت بفهمونم خر خودتي خجالت بکش بی تربیت.. بخدا کوچکترین حرفیم دروغ نبود بی نزاکت
rzvn عضویت: 1397/04/11 تعداد پست: 4553 اخه من شب زدم بیرون خودت که گفتی ظهر زنگش زدی و این اتفاقا در دلم کسی جا دارد که در تمام زندگی ام ،او را حس میکنم و به خاطر وجودش با خداوند در خلقتش شریک شده ام.ندیده دوستش دارم و عاشقانه منتظر حضورش در آغوشم هستم ❤
شهرزاد766666 مدیر استارتر عضویت: 1398/05/07 تعداد پست: 856 خودت که گفتی ظهر زنگش زدی و این اتفاقا عزیز ظهر زنگ زدم گفتم بیا.. تا رسید خونه عصر شد.. اخه فاصله داریم