2777
2789
عنوان

به نظرتون من آیندم چی میشه؟؟

728 بازدید | 41 پست

تواول چهل سالگی طلاق گرفتم دوتادختریکی نامزد چندروزدیگه عروسیشه اونیکی هم ۲۳ سالشه ودانشجو سومی هم پنج ماه دیگه ۹ ساله میشه 

باوجود دختراکه ازدواج نمیشه بکنم 

نمیدونم اگرسوهرسابق ازدواج کنه چه حالی میشم 

چقدرسخت شدطلاق گرفتم من 

مسولیت بچه هاروگردن گرفتم ماهی جقدراجاره خرجی جهیزیه خرج دانشگاه اونم راحت خودشه وعشقش دوروزدیگه ازدواج میکنه 

من میمونم در۴۰ سالگی تنهایی 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

حقوقش ماهی پنج تومن ماشین زیرپاش پولیم ک قراربود باهاش واسه دختزمون جهیزیه بگیریم نگهداشت نداد ۹ماه دیگه هم بازنشسته میشه دویست تومن بهش میدن 

چقدر من باختم 

وچقدراون بردواقعا

اون ۴۵ سالشه میره یه زن جوون میگیره ممکنه براش پسرهم بیاره ومیشه تاج سرش ودبگه چت وایناروهم میزاره کنارچون عشقش وپیداکرده دیگه 

ازاین طرف من شاغل نیستم وباسود پول خونه ماهی سه تومن بایدکل چزخ زندگی وبچرخونم باسه تادختر واجاره نشینی 

خب شما هم ازدواج کنید عزیزم

نمیشه سه تابچه دارم اونم دختربعدشم من اعتمادموبه مردهاازدست دادم اصلا حوصله متاهلی وندارم دردسردازه ازکجامعلوم ازاین بدترگیرم نیومد

خوب چرا طلاق گرفتی عزیزم؟ چاره ی دیگه ای بود؟ همیشه ب این فک کن شنا برا بچه ها زندگی نمیکنی وظیفه ی ما ریت و براشون تموم کردی حالا میتونی ب فکر خودت باشی اما عاقلانه اجازه دخالت نده، سنی م نداری

تقصير شما بود كه زن ها آن قدر عوض شدند.وقتی شما مردها شروع کردید به گرفتن احساس امنیت، زن ها عوض شدند. آن قدر که امنیت را در پولِ شما دیدند، آن قدر که ترس از دوست داشته نشدن را با جراحی پلاستیك تاخت زدند، و ترس از تنها نشدن را با بچه دار شدن، و و و... عشق ورزیدن و عاشق کردن هنر مردانه ای ست؛ وقتی زن ها شروع می کنند به ناز خریدن و ناز کشیدن، تعادل دنیا به هم می خورد

کلا همش دوست داشتم تنهاباشم حوصله اخلاق گندشونداشتم همش جروبحث میکردهمش دروغ میگفت بادخترا دعوامیکرد میرفت بیرون بادوستاش تریاک میکشید کلا شده بودخدای دروغ تواینستا چت میکرد حواسش ب من نبود ونقش بازی میکرد گفتم هم اون راحت شه هم من وبچه هام

چرا بچه هاش رو بهش ندادی مسئولیت سنگینیه نگهداری از دختر پدر بالا سرشون باشه بهتره

من هر اسمی گذاشتم قبول نشد اسم بیماریه همسرم رو گذاشتم قبول شد برا همین اسمم پسوریازیس هست کاربری قبلیم پناه ۹۵ بود
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز