عزیزم حتما راهی داره.
شوهرخاله من ازاین مردهای عصبی،خشن وبی حوصله س.تازه زندان بان بوده....همه ازش مینرسیم.اونم همینجوری بود.الان جوری شده ک خالم هرروز خونه ماو فامیل هاس.هرروزا!!
عزیزم موقعهایی که میگه بیا بریم خونه مامانم بهونه بیار که نری..یواش یواش کمترش کن تا جایی که اصلا نری دیگه..بزار خودش تنهایی بره..چطور تنهایی میره خونه بابای تو تنهاییم بزار بره خونه بابای خودش..
شوهرمنم پیش من میگه فلانن ولی توروباهاشون خوبه ....چهارشنبه ها داداشم میاددنبالم میبره خونه ی مامانم ی شب مبمونم فرداش میام......
سلام عزیزم لینک یه تاپیک رو میذارم برات همه تاپیک رو بخون و از استارتر تاپیک سوال کن راهنمایت میکنه چند تا از کاربرها هم روانشناسی خوندن خیلی خوب راهنمایی میکنن حتما بخون همه تاپیک روhttps://www.ninisite.com/discussion/topic/3191650/من-خودم-را-دوست-دارم?postId=109669640#
[QUOTE=109743528]نامزدم ب شدتت دوست داره صمیییمی بشم بامادرش همش برم بغل ننش ببوسمش ازین گههه بازیا منم بنظرم هرچی ع ...[/QUOTE
هیچ وقت زیر بار نرو لینک یه تاپیک رو گذاشتم بالا حتمآ همه تاپیک رو بخون
عزیزم من ده سال ازدواج کردم فقط ۵باررفتم خونمون البته خونه پدر۱۲باشهرمافاصله داره اماشوهرم دوست نداره باخانوادم زیادرفت وامدداشته باشم حتی خواهرم ازدواج کرده توشهرماولی من ودسال ندیدمش خوب اخلاقش اینجوریه اگه بخام زیادبه این موصوع گیربدم ارامش بچه هام وزندگیم بهم میخوره البته باخانواده ی خودش دوسه هفته یکبارارتباط داره منم دیگه عادت کردم وازلحاظ روحی خیلی سخت نیست برام چونکه دوربچه هاوزندگیم سرم شلوغه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
