2777
2789
عنوان

بیاین یه چیزی بگم بخندین😂

214 بازدید | 20 پست

بچه ها ۷ سال پیش مامان بزرگم مریض میشه(خونه ما و مامان بزرگم روستاست.بعد من و داداش کوچیکم برای درس اومده بودیم شهر)مامانم گفت ببرش دکتر 

طفلک مامان بزرگمم گوشاش سنگینه نمیشنوه زیاد

منم بردمش دکتر و وو بعد دکتر آروم گفت بهش سوخته بدید زود خوب میشه😐

منم تا ۳ روز برای مامان بزرگم غذا میسوزوندم فقط سیاه ها رو میدادم میخورد😒😒😒اینجوری بود منم اینجوری😄😄😄

بعد برای اینکه دیدم آشپز خونم دود برداشته میبردم تو حیاط قشنگ از صبح گوشت و میزاشتم میسوخت تا ظهر میدادم مامان بزرگم بخوره😂

اونم طفلی همش میگفت نمیتونم منم میگفتم نه بخور خوب میشیی😄تازه اگه نمیخورد یا کم میخورد قهر میکردم

روز سوم که مامانم اومد دید😲😲😲اینجوری بود 

گفت چرا میسوزونی منم گفتم دکتر گفته بهش سوخته بده منم براش غذا ها رو میسوزونم مامان بابام اینجوری بودن😕😕😕😲😲😲منم اینجوری😎😎😎


اگه خندیدی برام صلوات بفرست 

اینم خاطره من😁😁

از اون موقع به من  میگن پرستار نمونه

بچه ها باردار نیستم برای رسیدن به آرزوهامه صلوات لطفا.دوست دارم با عشقم ازدواج کنم و پزشکی قبول بشم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792