من سه ماه و ۱۲روزه زایمان طبیعی کردم
موعدی که دکتر گفته بود هنوز نشده بود
ولی تقریبا موعد سنو بود
ماه آخر پیاده روی داشتم.
مخصوصا روزای آخر، با مامان میرفتیم پارک و حسابی پیاده روی میکردم.
شب بود حس کردم یه مایع خیلی کم یهویی خارج شد
گفتم حالا شاید ترشح طبیعی باشه، با خیال راحت خوابیدم
صب دوباره همون حالت پیش اومد
رفتم حموم باز پیش اومد
حموم کردم و مامان گفت بریم بیمارستان
رفتیم، معاینه کرد( اولش ترسیدم، چون یه بار دکتر معاینه کرد خیلی بد معاینه کرد، ولی پرستاره خیلی آروم معاینه کرد اصلا درد نداشت
دستش و نشون دوستش داد گفت نشتی کرده نه؟! اونم هم گفت آره
گفتن تشکیل پرونده بده و این وسایل رو بخر آماده شو بستری شی
مامان رفت دنبال کارای بستری و خرید
منم رفتم بستری شم
ساعت ۱۲ یه قرص یا شاید یه نصف قرص دادن گذاشتم زیر زبونم
ساعت ۲ بود یه کنی درد اومد
مث دردای پریودی(البته من اغلب پریودی بدون درد داشتم)
یه خانم اونجا بود که از شبش می گفتن یه نفس جیغ میکشید
منو اون می ترساند
ولی یکی دیگه بود درد داشت ولی فقط یه کمی به خودش می پیچید
شاید دوتا جیغ هم کشید بیشتر نگران این بود که لگنش قبلا شکسته بود
ولی بچش بالاخره دنیا اومد
با خودم گفتم اگر مث این باشم باز دوسال دیگه اقدام میکنم
منم یه کمی دردم بیشتر شد
مامای مهربونی اومد بالا سرم
هستی اینم بگم شکم من خیلی بالا بود
دکتر که اومد معاینه کنه گفت خلفی افتضاح
با معاینش هم کیسه کامل پاره شد و همینجوری مایع میومد
منم حسابی ترسیدم گفتم حتما تا فرداصبح درد میکشم و دنیا نمیاد
تا که مامای مهربون اومد
ماما بهم گفت فقط نفس عمیق بکش تا رحمت نرم شه و دردت کم شه
منم همون مدلی که گفت نفس نفس نفس
حدودای پنج و نیم بود مامای مهربون دوباره یعنی برا بار چهارم معاینه کرد
گفت عالی شده مث برگ کاغذ شده(منکه منظورشونفهمیدم)
بعدش دکتر اومد دوباره معاینه کرد گفت عالی شده
منم هنوز درد جدی نداشتم و قابل تحمل بودن
میگرفتن و ول میکردن
مامای مهربون دستمو می گرفت میگفت هر وقت درد داشتی بهم بگو
می گفتم و اون تایم می گرفت که چقد طول میکشه و فاصله دردا چن دقیقه اس
همش هم پیش دوستاش ازم تعریف میکرد که چقد این صبوره
منم دردام منظم تر شده بودن، منم با خودم فک کردم که اینا که دلشون نمیسوزه از درد منم که کم نمیشه پس الکی آه و ناله نکنم
این شد که تا زایمان یه دونه جیغ هم نکشیدم
فقط دعا و قران و تحمل
تا اینکه ۹وربع کم شب دلارامم دنیا اومد