2777
2789
عنوان

مهمونی دادن بعد از 4 ماه عروسی....

1017 بازدید | 55 پست

بچه ها من 4 ماهه ازدواج کردم

شوهرم از ماه سوم گیر داده که مامانت اینا و خونواده خودشو دعوت کن بیا

من واقعا امادگی غذا پختن و رسیدگی به مهمونو الان ندارم و شدید مخالفم

اخه خونه مادرش بزور شام رامون میده بعد من هنوز سه ماه نشده اونو دعوت کنم که چی؟

بعد حالا تازه چند هفتس رفتم سر کار که اصلا نمیتونم مهمونی بدم باز اومده اینو میگه

تو هیشکیو راه نمیدیو من دوس دارم برن و بیان

گفتم تو خیلی چیزا دوس داری ازین خبرا نیست

نظر شما چیه من اصلا نمیخوام عادتش بدم بشدت قد و یدندست فکر میکنه هرچی میگه باید بگی چشم بخصوصم که خانوادش براش اولویتن!!

چند شب پیشم پیتزا پخت واس داداشش برد که دعوا شدید شد اما کار خودشو کرد

اگر خودتان را به آن راه زدید ، مواظب باشید گم نشوید.  

خب چه اشکالی داره بالاخره از یه جایی باید شروع کنی منم خیلی می ترسیدم اولین مهمونیام عادت می کنی هر یکی دوماه یه بار دعوتشون کن که به نظر شوهرتم احترام بزاری

همه ی انسان ها باهم برابرند،اما بعضی ها برابرترند

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

خب چه اشکالی داره بالاخره از یه جایی باید شروع کنی منم خیلی می ترسیدم اولین مهمونیام عادت می کنی هر ...

واقعا نمیتونم 

خوشم نمیاد مسخره مادرش بشم

شنبه تا پنجشنبم سرکارم ی جمعه میخوام استراحت کنم

:(

اگر خودتان را به آن راه زدید ، مواظب باشید گم نشوید.  

شام از بیرون بگیر آگه نمیتونی

روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم باچشمهایی درشت که همه ی دنیا را زیبا میبیند عاشقانه زندگی میکند، تنفر برایش بی معناست، مهربانی را یادش میدهم، اعتماد راهم...یادش میدهم همه دنیایش را با مادرش قسمت کند، حتی خطاهایش را،آن وقت هیچ وقت تنها نمی ماند ...نمیگویم دخترم بترس ازمردها می گویم بترس ازگرگها، مردهاکه گرگ نیستند، پدرت فرشته ای است که روزی خدا او را فرستاد و روح تنهای مرا لمس کرد و نگذاشت ، تنهابمانم....روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم اما بسیار قوی تر، بسیار بخشنده تر، بسیار مهربان تر و بسیار صبور تر...

چ کاریه خوب خانواده خودت و همسرت کاری نداره بزار روز تعطیل ک خودشم کمکت کنه . الکی دعواراه ننداز ی عمرقراره زندگی کنید نزاردعواوجروبحث براش عادی بشه .من که ۴شب بعد عروسی پدرشوهرم خودشون رودعوت کرد خونه ما زنگ زد گفت فرداشب میایم دلتون خواست ب خانواده نازنینم بگید بیان باهم باشیم 😊

سویندم به سوری گلاله سوره هر وخت له لامی خم له من دوره

خوب حق با همسرته یعنی چی‌‌ میخاد با همسرش رفت آمد داشته باشه خوب😑مگه‌ غریبن‌ همه میرن سر کار خوب چیزی نیست این که میگی غذا هم‌ چیزی نیس همه‌اولش میترسن باید ی جایی شروع کنی

❤Che khobe ke daramet

هیچ ایرادی نداره عزیزم مهمون دعوت کردن محبت میاره روزی رو زیاد میکنه وقتی خواستی دعوت کنی از کسی کمک بگیر و از شب قبل شروع کن وقتی مهمونات بیان انوقت میبینی چقدر حس رضایت از خودت بالا میره 

خدایا تو درستش کن تو درست کنی قشنگه 🤲

مهمونی خاصی قرار نیست باشه که مامان بابا خودت و مامان بابا شوهرت چیز زیادیه؟؟خب راست میگه مستقل شده دلش میخواد مهمون بیاد خونه اش حس خوبی بهش دست میده پدرو مادراتون باید تند تند بیان اشکالی نداره که عزیرم تو کارهاهم از خودش کمک بگیر تا بهت فشار نیاد

واقعا نمیتونم  خوشم نمیاد مسخره مادرش بشم شنبه تا پنجشنبم سرکارم ی جمعه میخوام استراح ...

بنای ازدواج به انعطاف پذیری ام هست وگرنه همینطور که نظرشو نادیده میگیری اونم بعدا همینکارو باهات می کنه

همه ی انسان ها باهم برابرند،اما بعضی ها برابرترند

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز