2777
2789

امروز مادرشوهرم شله زرد داشت گفت صبح ساعت هشت بیا کمکم..رفتم سر دیگ کمکش کردم تا اینکه جاریم اومد شروع کرد زیارت عاشورا خوندن منم هم میزدم و دعا کردم بلند خدایا بحق صاحب این نذری قسمت جمعمون بکن بریم کربلا...وقتی شوهرمو خواهرش رفتن تقسیم کنن یه ساعتی طول کشید وقتی از در اومد تو بند بلند بهم گفت دوسداشتی بری کربلا میخام بامادرم بفرستمت مادرشو نگم انقد خوشحال شد..باور نمیشه اخر ابان میخام برم..ارزوم بود دیدن بین الحرمین..

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز