خب اخلاقای خوبی هم داشت و اروم و صبور بود
کلا من از روز اول بهش گفتم ک از قلیون و سیگار و رفیق بازی و این چیزا خوشم نمیاد
علی قبول کرده بود و گفته بود ک منم سمت رفیق و دوست و اینا زیاد نرم ک درگیر شم و منم از خدا خواسته قبول کردم
چن باری ازش دروغ شنیدم و پیام دادنش با دخترای دیگ ک خب رابطه ای نبود بینشون و من باز بخشیدم
چن هفته پیش ک من فک میکردم خونه هست فهمیدم از طریق دوستام ک رفته پارک و بساط قلیون و سیگار...از اون روز خیلی دعوامون بالا گرفت وگفتم بهش من اینا خط قرمزهام هستن و گفت ک هرپسری اینکارارو میکنه و من خیلی چهارساله محدودش کردم😔
خلاصه انگار ک دوستاش خیلی روش تاثیر داشتن کلا اصلا واسش دیگ مهم نبودم و هیچ تلاشی نکرد برای نگه داشتنم و خیلی راحت جدایی رو پذیرفت..الان تفریح هرشبش پارک و قلیونه و چرخیدن تو اینستا و رفیق بازی😏
جالب اینجاس تو همین مدت من فقط یبار با دوستام رفتم کافی شاپ بخاطر تلافی وقتی فهمید گف تو عقده داری و بی ارزشی و...😂