سلام خانما
پدر شوهر من یه خونه یک طبقه زده به اسم همسرم که جایی که اگر چند طبقه ساخته بشه خیلی میره رو قیمت ملک از طرفیم خودمون یه واحد آپارتمان داریم همسرم از بابام راهنمایی خواست بابامم گفت اگر اون خونه رو بسازی خیلی برد کردی اونم تصمیم گرفت که بسازیم یک مقدار خودش پول داشت یک مقدارم اگر آپارتمان می فروخت از اونجا داشت برای ساخت، این خونه هم تا عروسی ما آماده نمیشه همسرم گفت اگر مشکلی نداشته باشی یکی دو سال مستاجر باشیم که این طبقاتم بدیم رهن ،پدرم بهش گفته بود با خانوادت مشورت کن اونا هم گفتن خودتون هر طور مایلید حالا دیروز همسرم بهم زنگ زده میگه مامانم اینا میگن اول زندگی چرا میبریش مستاجری و این حرفا همسرمم بهم گفت بریم همون آپارتمان خودمون بعدا اونجا رو هم بسازیم، از طرفیم بابای من کلی با شهرداری و اینور اونور هماهنگ کرده بود که جواز ساخت بگیریم حالا همسرمم پشیمون شده دیشب بابام گفت خانوادش مگه همون اول نمیدونستن که مستاجر میشید الان یادشون افتاده من این همه منت اینو اونو کشیدم برای شما الان همه خیال میکنن من به شوهرت یاد دادم اونجا رو بسازه خانوادش منصرفش کردن .
همسرم پسر عمم اینم میدونم عمم و شوهر عمم اول راضی بودن یه خواهر شوهر دارم که با شوهرش مدام در حال دخالت کردن و نظر دادنن مطمئنم که اونا عمم اینا رومنصرف کردن چون خواهر وبرادرای همسرم از اینکه به ما خونه دادن خیلی ناراحتن به هر نحوی میخوان مانع بشن از این طرفم مامان بابای من ناراحتن خیلی تو شرایط سختی هستم