2777
2789
عنوان

خیلی دلم گرفته

89 بازدید | 8 پست

سلام خانما 

پدر شوهر من یه خونه یک طبقه زده به اسم همسرم که جایی که اگر چند طبقه ساخته بشه خیلی میره رو قیمت ملک از طرفیم خودمون یه واحد آپارتمان داریم همسرم از بابام راهنمایی خواست بابامم گفت اگر اون خونه رو بسازی خیلی برد کردی اونم تصمیم گرفت که بسازیم یک مقدار خودش پول داشت یک مقدارم اگر آپارتمان می فروخت از اونجا داشت برای ساخت،  این خونه هم تا عروسی ما آماده نمیشه همسرم گفت اگر مشکلی نداشته باشی یکی دو   سال مستاجر باشیم که این طبقاتم بدیم رهن ،پدرم بهش گفته بود با خانوادت مشورت کن اونا هم گفتن خودتون هر طور مایلید حالا دیروز همسرم بهم زنگ زده میگه مامانم اینا میگن اول زندگی چرا میبریش مستاجری و این حرفا همسرمم بهم گفت بریم همون آپارتمان خودمون بعدا اونجا رو هم بسازیم، از طرفیم بابای من کلی با شهرداری و اینور اونور هماهنگ کرده بود که جواز ساخت بگیریم حالا همسرمم پشیمون شده دیشب بابام گفت خانوادش مگه همون اول نمیدونستن که مستاجر میشید الان یادشون افتاده من این همه منت اینو اونو کشیدم برای شما الان همه خیال میکنن من به شوهرت یاد دادم اونجا رو بسازه خانوادش منصرفش کردن .

همسرم پسر عمم اینم میدونم عمم و شوهر عمم اول راضی بودن یه خواهر شوهر دارم که با شوهرش مدام در حال دخالت کردن و نظر دادنن مطمئنم که اونا عمم اینا رومنصرف کردن چون خواهر وبرادرای همسرم  از اینکه به ما خونه دادن خیلی  ناراحتن به هر نحوی میخوان مانع بشن از این طرفم مامان بابای من ناراحتن خیلی تو شرایط سختی هستم 

  

خواهر شوهرم خودش عقل کل میدونه ، منم چون اصلا باهاش صمیمی نمیشم و هیچ وقت نظراتش برام مهم نیست حرص میخوره چون یه جاری دارم آبم میخوره از خواهر شوهرم نظر میخواد تقصیریم نداره یه دختر روستایی اومده خونه شوهرش خیلی چیزا رو تازه داره میبینه 

حالا خواهر شوهرم انتظار داره منم اینطوری باشم که نیستم

اصلا حریم شخصی افراد براش تعریف نشدس من به کنار گاهی اوقات تو زندگی خواهر خودشم دخالت میکنه اذیتش میکنه

  

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بی خیال گفتم چی شده حالا

آخه پدر مادرم حس میکنن شوهر من دهن بین یا نمیتونه تصمیم بگیره در صورتی که اصلا اینطوری نیست بیچاره مامانش اینا هم فهمیدن از چه راهی وارد بشن گفتن نبرش مستاجری وسایلش خراب میشه اون تا حالا مستاجر نبوده و این حرفا اونا از نقطه ضعف شوهر من استفاده میکنن میگن ما خیلی زنت دوست داریم 

  

[QUOTE=108168886]آخه پدر مادرم حس میکنن شوهر من دهن بین یا نمیتونه تصمیم بگیره در صورتی که اصلا اینطوری نیست بیچاره م ...[/QUOT

با شوهرت حرف بزن 

‏ینی گیرت بیارم،هی ببوسمت،هی ببوسمت
آخه پدر مادرم حس میکنن شوهر من دهن بین یا نمیتونه تصمیم بگیره در صورتی که اصلا اینطوری نیست بیچاره م ...

در صورتی که من چند سری شنیدم از پدر شوهرم گفته اعظم و شوهرش میگن خونه ساختن سخته ، جواز گرفتن سخته انقدر رفتن رو مخ اونا منصرفشون کردن 

بحث من خونه نیست بحث من دخالت بیجا 

  
[QUOTE=108168886]آخه پدر مادرم حس میکنن شوهر من دهن بین یا نمیتونه تصمیم بگیره در صورتی که اصلا اینط ...


چی بگم بهش ؟ من میخوام یجوری غیر مستقیم بفهمه خانوادم ناراحتنن چون اگه مستقیم بهش بگم باهاش بحثم میشه الان از دیشبم خیلی خودم کنترل کردم بهش چیزی نگم میترسم دخالت این خانم همچنان بعد عروسی ادامه داشته باشه من هیچ وقت خواهر شوهرم جدی نمی گیرم اونم حرص میخوره خیلی وقتا شده شوهرم خیلی راحت جوابش داده اما از رو نمیره 

  
چی بگم بهش ؟ من میخوام یجوری غیر مستقیم بفهمه خانوادم ناراحتنن چون اگه مستقیم بهش بگم باهاش بحثم میش ...

بهش بگو عزیزم اگه اون خونه رو بسازیم ایندش بهتره و برد میکنیم اگه دوسال مستاجر باشیم وسختی بکشیم عوضش یه عمر دیگه راحت زندگی میکنیم 

اینجوری بهش بگو شاید سر عقل اومد

‏ینی گیرت بیارم،هی ببوسمت،هی ببوسمت
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز