من با خانواده شوهرم یک ساله به مشکل خوردم سر یه جریانی مادرشوهرو خواهرشوهرو برادر شوهرم اومدن خونم داد و بیداد و دعوا در حالی که من با پسر یک سالم تنها بودیم و همسرم مسافرت بود.منم به پدرم و خواهرم خبر دادم اومدن خداشاهده هرچی خواهروپدرم با اینا آروم حرف میزدن اینا فقط دادوهوار میکردن.جریانش مفصله که سر چی اینجوری شد
خلاصه منم جواب همه حرفاشونو عین خودشون میدادم ولی پدرم و خواهرم فقط میخواستن آروممون کنن خیلی با احترام.
بعد این جریان یه چندماه بعدش یه مراسمی داشتن که دعوت کردن منو همسرم رفتیم ولی پدرمادرم نیومدن پدرم گفت خیلی بهت بی احترامی کردن من به خاطر زندگی تو و به خاطر شوهرت جوابشونو ندادم ولی تو مراسمشون نمیام.بعدشم عید شد و اونا خونه پدرم نیومدن پدر منم بزرگتر بود و نرفت چون هرکی عید خونش نیاد اینم نمی ره.ببخشید طولانی شد خواستم پیش زمینه رو بدونید تا راهنماییم کنید