2777
2789
عنوان

دلم خیلی شکسته...

133 بازدید | 6 پست

من یک ماهه زایمان کردم وبخاطر خونریزی شدیدی که بعد  از دنیا اومدن بچه داشتم شرایطم خیلی بد شد.و دوروزبیمارستان بستری شدم .و چون خانوادم دورن.خواهرشوهرام و دوستم کارای بیمارستانمو کردن.تو این یک ماه هم هرازگاهی بهم  رسیدگی کردن .البته بعد ک از بیمارستان اومدم مادرم چند روز اومد پیشم.حالا دیروز شوهرم از پله افتاده و مهره کمرش شکسته .دیشب از تنهایی و شدت ناراحتی با اصرارخودشون رفتم خونه مادرشوهرم   .بعد شنیدم که خواهرشوهر بزرگم داره به آبجیش میگه خانمی زنگ بزنه کس و کارش بیاد بهش برسه ما میخوایم به داداشمون برسیم 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بهتره دلت از خانوادت بشکنه نه خانواده شوهرت....چون اونا وظیفه ای در قبال شما ندارن....

من مگه میخواستم کسی بهم رسیدگی کنه؟ من اصلا نمیخواستم برم خونه مادر شوهرم میخواستم بمونم خونمون .برادرم  پاش شکسته تو خونه هست مامانم نمیتونه بیاد.بهم میگه بیا اینجا خودم دلم نمی‌ادشوهرمو بذارم برم.بحث من این نیست ک برا من کاری کنن اما میتونستن جوری بگن ک.منم دلم نشکنه

من مگه میخواستم کسی بهم رسیدگی کنه؟ من اصلا نمیخواستم برم خونه مادر شوهرم میخواستم بمونم خونمون .برا ...

درد اینجاست که هممون از همدیگه توقع داریم....انتظاراتتو کم کن تا وقتی چنین زننده حرف زدن دلت نشکنه!!بعد زایمانی روحیت حساس شده...حساس بشی بیشتر عذاب میکشی...

درد اینجاست که هممون از همدیگه توقع داریم....انتظاراتتو کم کن تا وقتی چنین زننده حرف زدن دلت نشکنه!! ...

فکر کنم فهمیدن صداشونو  شنیدم.چون از دیروز هی اصراردارن برم منم گفتم نمیام خونه خودم راحتترم.

آخه جالبش اینه که خواهرش میگه تو برو خونه مادرت تاحال وهوات عوض بشه ماهم به شوهرت میرسیم.آخه کدوم زنی تو این شرایط میتونه بره 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792