ادمای ندید بدید حسود و بدبخت بیچاره اینطوری ان
من یه دوست داشتم حالا چه لباس چه وسیله خونرو میپرسید
چون خودش نمیتونست اونارو داشته باشه میخواست بره با مال و اموال مردم پز بده
بینی خودش شبیه جادوگر دزد عروسکها بود به من میگفت تو برو بینیتو عمل کن که من برم پز بدم دوستم بینیشو عمل کرده بعد بهش میگفتی بینی تو بیشتر نیاز داره میگفت نه مال من عالیه